سیستماتیک نباتی (Plant Systematic)

[featured_image]
داونلود کنید
Download is available until [expire_date]
  • Version
  • داونلود کنید 2
  • اندازه فايل 876.00 KB
  • تعداد فايل 1
  • د جوړيدو نيټه جون 2, 2022
  • وروستى آپډيټ جون 2, 2022

سیستماتیک نباتی (Plant Systematic)

دولت جمهوری اسلامی افغانستان
وزارت تحصیلات عالی
ریاست پوهنتون هرات
پوهنحی زراعت
دیپارتمنت اگرانومی

سیستماتیک نباتی
(Plant Systematic)

مقدمه
تکسانومی (Taxonomy)، علمی است که با طبقه بندی (Classification) موجودات زنده سروکار دارد. تکسانومی نباتی(Plant taxonomy) از علوم قدیم است که مدتهاست به عنوان علم شناسایی ( (Identification ، شرح (Description) ، نامگذاری (Nomenclature) و طبقه بندی نباتات شناخته می شود.
حضور هزاران نوع روییدنی بر روی زمین، نمایانگر تنوع شکلی و محتوای حیات است. بعضی از این روییدنی ها کوچک با حداقل اندام بدنی بوده، بعضی بزرگ و درختی با اندام بدنی نهایت مغلق اند . یک برآورد محتاطانه نشان می دهد که در حدود چهارصد هزار نوع نبات بر روی زمین زنده گی می کنند که از این جمله در حدود دو صد و هشتادوشش هزار نوع آن را نباتات دار گل (Angiosperms)تشکیل می دهد. اطلاعات (Data) در مورد آنها در طی چندین هزار سال تلاش، جمع آوری گردید اند . پروسه طبقه بندی مواد با پیدایش حیات بر روی زمین آغاز و ختم میشود. هر یک از اعضای نوع انسان Homo sapiens از گهواره تا گور تکسانومیست بوده است، طبقه بندی و تصنیف یکی از وظایف و سرگرمی های طبیعی انسان در اعصار گذشته به شمار می رود.
نباتات، نخستین همدمان انسان درروی زمین بوده، غذا، انرژی، پناهگاه، لباس، ادویه، آشامیدنی ها، اکسیژن، محیط زیبا برایش فراهم کرده، همچنان جزء بارز فعالیت های تکسانومیک او را تشکیل داده است. فعالیت های تکسانومیک انسان تنها محدود به موجودات زنده نمی شود. انسان آموخته است تا غذاها، لباس ها، کتاب ها، بازی ها، موترها، مذهب ها، پیشه ها و دیگر مواد ی را که با آنها سروکار دار د، شناسایی، تشریح، نامگذاری و طبقه بندی نماید. چنانچه از طریق بوی کردن ، سیر را میشناسیم، از طریق چشیدن، شکر را به یاد می آوریم و از طریق دیدن به حیوانات ، نامی قایل میشویم. هنگامیکه توضیح می دهیم: جاده طویل است، علف سبز است و توپ کره وی است؛ پس به صورت یک تکسانومیست عمل کرده ایم. ازآنجاییکه تکسانومی ریشه های عمیق تاریخی دارد، گذشته آن گاه هیچ فراموش شده نمی تواند و این بار، مسؤولیت بزرگی را بر دوش تکسانومیست ها قرار می دهد، بر آنهاست که ارزش اطلاعات کهنه و تازه را بدانند; اطلاعات کهنه بر دلایل قدیم استوارند؛ درحالی که ایجاب می کند یافته های تازه به دقت تجزیه وتحلیل شده ، با اطلاعات کهنه شریک شوند .
اصطلاح Taxonomy به حیث یک موضوع قانونی و رسمی برای اولین بار در سال 1813 توسط دانشمند سویسی A. P. de Candolle. (1778تا 1841) از ترکیب دو کلمه یونانی Taxis به معنی «تنظیم» و Nomos به معنی «قانون » به وجود آمده، در کتاب او تحت عنوان elementaire la de botanique) Theorie) مطرح و وارد ادبیات نبات شناسی گردید.
برای مدت های طولانی تکسانومی به صورت علم شناسایی، نامگذاری و طبقه بندی نباتات مطرح بود Lawrence ، (1951) ازآنجایی که شناسایی و نامگذاری شرط اول هر طبقه بندی است؛ توســـــــط (1963) Devis &Heywood، تکسانومی به صورت علمی که با مطالعه طبقه بندی، به شمول اساسات (Bases) ، اصول (Principles) ، قوانین و رهنمودها سروکار دارد، تعریف گردید.
تکسانومی، علم ترکیبی بوده، نتیجه همکاری علومی؛ مانند: مورفولوژی، اناتومی، سایتولوژی، توارث عمومی، توارث سلولی، کیمیا و بیولوژی مالِکیولی است و هیچ معلومات و اطلاعات مستقل مربوط خودش را ندارد. هر انکشاف در علوم دیگر منظرۀ تازه از روابط موجودات زنده را به نمایش می گذارد. این مشخصه علم تکسانومی باعـث می شود تا تکسانومیست ها در موقع تجزیه وتحلیل اطلاعات جدیدی که با پیشرفت در ساحه های مختلف بیولوژی از منابع متنوع به دست اند آمده و به صورت پایان ناپذیر تجمع کرده باهم دیگر تداخل می نمایند، با مشکالت زیادی مواجه شوند.
به میان آمدن تخنیک های تازه، ازیک طرف اطلاعات تازه یی را برای فهمیدن روابط موجودات زنده به وجـود می آورند؛ از طرف دیگر این تداخل اطلاعات، گروه های تازۀ تکسانومیک را ایجاد می کنند. ایجاب مینمود تا روش های جدید و تازه برای یکپارچه سازی و ترکیب اطلاعات به خدمت گرفته شده، انواع جدید شناخته شده مورداستفاده قرار گیرند. به جریان افتادن اطلاعات تازه، نیاز تعبیر و تفسیر مجدد اطلاعات کهنه، بازنگری طرح های مطالعه و شناسایی، ارزیابی مجدد و اصلاح سیستم های طبقه بندی و درک جدید از روابط بین نباتات برای شناخت بهتر نباتات را به میان آورد.
به همین دلیل، تکسانومی به نام ترکیب پایان ناپذیر و یا تلاش پایان ناپذیر نیز یاد می شود . این انتظام علمی شامل تمام فعالیت های می شد که به انتظام و ثبت تنوع نباتی و قدر گزاری به تفاوت ها بین انواع مختلف نباتی می پرداخت . اگرچه اصطلاح Systematics به صورت یک موضوع علمی در نیمه دوم قرن بیستم مطرح گردید؛ اما درگذشته این اصطلاح برای دوره های قابل توجه، استعمال گردیده است .اصطلاح Systematics از کلمه لاتین Systema به معنی اندام دادن، در کنار هم قرار دادن مشتق شده، بخشی از عنوان کتاب مشهور دانشمند سویدنـــــــــــی Carolus Linnaeus (1707 الی 1778) تحت عنوان Systema nature( سال نشر 1735) را تشکیل می دهد. اصطلاح سیستماتیک برای اولین بار در مقدمه چاپ پنجم اثر او زیر عنوان Genera Plantarum ( سال نشر 1737 )استعمال گردیده است .
فعالیت های سیستماتیک، درمقایسه به دیگر فعالیت های بیولوژیکی از بنیادی ترین فعالیت ها هستند؛ اما برای طبقه بندی نمودن نباتات به اطلاعات و معلومات از دیگر منابع متکی است .
از زمان اختراع اصطلاح تکسانومی توسط د کاندول تا زمان انتشار نظریه تکامل از طریق انتخاب طبیعی چارلز داروین دانشمند انگلیسی درسال 1859، اصطلاحات تکسانومی و سیستماتیک به صورت مترادف استعمال شده اند . در این دوران، طبقه بندی نظم طبیعت را که خداوند بزرگ خلق نموده است منعکس ساخته؛ بشر کوشش کرد می تا این حقایق الهی را کشف نماید.
روابط موجودات زنده به صورت قرابت ها ی طبیعی (Natural affinities )بر اساس شباهت های کلی (Overall similarity) در ویژه گی های مورفولوژی؛ مانند : شکل گل، برگ، میوه و غیره نباتات بیان شده، این ویژه گی برای تفکیک آن ها به گروه های کوچک استعمال می گردیدند. معمولا مشخصه های که نباتات را از هم جدا می نمود؛ بخشی از نام شان می شد؛ برای مثال Quercus alba :نام علمی درخت بلوط سفید است و درخت بلوط به دلیلی به این نام یادشده که بخش زیرین برگ های شان دارای رنگ سفید است . بیولوژ یست های که مصروف این فعالیت ها بودند به نام های Interchangeably، Taxonomists و یا Systematists یاد می شدند.
داروین، زمینه یی برای ارزیابی روابط فایلوژنتیکی ( Phylogenetic relationships) بر اساس نژاد تکاملی (Evolutionary descent ) فراهم نمود . پس از عصر داروین، بیولوژیتست نه تنها ها به علاقه مندی خود به طبقه بندی ادامه دادند؛ بلکه تلاش کردند تا روابط تکاملی گروه ها را نیز بدانند. علاوه بر آن، بعضی از دانشمندان به پروسه تکامل که مِکانیزم تنوع (Diversity) را تولید می کند، علاقه مند تغییرات تکاملی در اوصاف (Characters) موجودات زنده است.
روش های جدید برای رسیدن به اهداف تکسانومی ، عبارت از بازسازی وقایع تکاملی با رعایت تاریخ وقوع آنها به شمول تشکیل خطوط جداگانه هدف نهایی این شیوه ها کشف تمام شاخه های درخت تکاملی حیـات (Evolutionary tree) و مستندسازی کلیه تغییرات و تشریح تمام انواعی است که رأس این شاخه ها را تشکیل می دهند. این بدون داشتن معلومات مستند به شکل سیستم طبقه بندی فاقد ابهام ناممکن است. مسلماً، طبقه بندی بدون فهم شفاف از شناسایی اولیه و روش های نام گذاری ناممکن است. همینطور، شناختن وسایل جدید کار کردن با اطلاعلات، مفاهیم تازه فایلوژنی، استخدام دقیق حقایق مالِکیولی برای فهم روابط خویشاوندی بین Taxa از اهمیت مساوی برخوردار است .
اطلاعات از موجودات زنده و عملکرد متقابل آنها با محیط شان گردآوری شده برای پاسخ گفتن به پرسش ها در رابطه به طبقه بندی،Phylogeny )ترکیبی است از کلمات یونانی Phylon به معنی قبیله و genesis به معنی منشأ و مبدأ( و پروسه تکامل استعمال می گردد . ازآنجایی که طبیعت متنوع این مطالعات، توسط تئوری تکامل به وجود آمده بود، یک اصطلاح جمعی ضرورت بود تا این فعالیت های مختلف را منعکس سازد و نیز به اصطلاح دیگری نیز نیاز بود تا فعالیت های طبقه بندی سنتی را تشریح کند. درنتیجه، اصطلاح Systematics یا بیولوژی سیستماتیک (Systematic biology)دارای تعریفی شد که از تکسانومی متفاوت و وسیع تر است .
(1952) Mayr، سیستماتیک را چنین تعریف کرده است: «سیستماتیک عبارت از مطالعه طبیعت و منشأ جمعیت های (Populations) موجودات زندۀ امروزی و آن هایی که درگذشته زنده گی می کردند» .
تعریفی که توسط اغلب مردم استعمال و ترجیح داده میشود، متعلق بـــه (1961) Simpsonاست: «مطالعه علمی انواع و تنوع حیات در تمام کرۀ زمین (Biodiversity) و بررسی روابط بین آنها، مطالعه تنوع نباتات و نامگذاری آنها، طبقه بندی و تکامل آنها». موصوف هدف سیستماتیک را احیای مطالعه انکشاف و تاریخ تکامل حیات (Phylogeny)و تنوع دانسته، تکسانومی را جزئی از علم سیستماتیک می داند (1980) Stace، تکسانومی
را با سیستماتیک منطبق دانسته آن را «مطالعه و تشریح تنوع در موجودات زنده، تجسس علل و نتایج این تنوع و دست کاری اطلاعات برای ایجاد یک سیستم طبقه بندی دانست».
(1987) Jones& Luchsinger ، ابراز داشتند: «اگرچه، میان دانشمندان درزمینه تفاوت بین سیستماتیک و تکسانومی توافق نظر وجود ندارد؛ با آن هم بعضی از نبات شناسان آنها را به صورت شاخه های جداگانــه می شناسند». طبق نظریه این دانشمندان »سیستماتیک عبارت از مطالعه تنوع نباتات و شناسایی، نامگذاری، طبقه بندی و تکامل آنها است؛ درحالیکه تکسانومی صرف به مطالعه طبقه بندی می پردازد.
(2003) Schuh، سیستماتیک را علم طبقه بندی بیولوژیکـــــــــــی (Biological classification) می داند.
(2005) Wheeler، سیستماتیک را چنین تعریف کرده است: « تولید Cladograms که تکسا را از طریق اختلافات قابل مشاهده، باهم متصل میسازد».
این به ترتیب، درگذشته اصطلاحات تکسانومی و سیستماتیک به صورت ربط بی و تبادل پذیر استعمال اند شده ؛ به طوریکه تفکیک کامل آنها از یکدیگر کار مشکلی گردیده است . در جزوه دست داشته، اصطلاحات فوق به صورت مترادف استعمال شده، با چهار جزء اساسی تکسانومی (مطالعه شناسایی، شرح، نامگذاری و طبقه بندی)، اساسات، رهنمودها و قوانین آنها سروکار دارد.
انقلاب الکترونیک در سال های آخر همراه با انکشاف سایت های اینترنتی شاهد آن است که سیستماتیک به حیث بخش مستند نبات شناسی در شبکه جهانی مطرح است. سیستم های مهم و معاصر طبقه بندی نباتات دانه دار Plants Seed ))همراه با گروه های متنوعی که دانشمندان اندام دهی اند کرده در شبکه موجود است . آخرین تغییرات کود گذاری نبات شناسی (Botanical code) بااتصال های (Links) مقتضی از عنوان های متنوع و پیش نویس کود حیاتی (Draft Bio Code)که تلاشی است برای به میان آوردن کود برای تمام موجودات زنده و Phylo Code که کوشش برای نام گذاری موجودات زنده بر اساس تاریخ تکامل آن هاست، نیز غرض مناقشه در شبکه موجود است.
با معمول شدن استفاده از کامپیوتر در کارهای علمی و اصطلاح روش های آماری، شباهت های کلی به صورت روابط فنتیک (Phenetic relationships)بیان گردید که شامل خصوصیات مشتق شده از اناتومی، جنین شناسی، مورفولوژی، فیزیولوژی، بوم شناسی، سایتولوژی، گرده شناسی (Palynology)، کیمیای نباتی (Phytochemistry)، جغرافیای نباتی (Phytogeography) و ساختمان های ذره بینی داخل سلول (Ultrastructure ) به استثنای شباهت های فایلوژنتیک می شود.

 

 

 

فصل اول
کلیات
فعالیت های مختلف سیستماتیک، ما را به ایجاد یک سیستم طبقه بندی مطلوب که جزئی از عملیه شناسایی (Identification process ) است، هدایت می کنند که شامل شرح، نامگذاری و تشکیل روابط قرابتی می شوند . این فعالیت ها زمینه آن را فراهم می آورند تا اطلاعات قسمی تنظیم گردند که توسط دانشمندان و دیــــگر علاقه مندان به آسانی مورداستفاده قرار گرفته ، کار تحقیق و اکتشاف در سیستماتیک نباتی در مناطق مختلف جهان با وسعت و سرعت بیشتر ادامه یابد. این اجزاء به طور خلاصه در زیر تعریف میشوند.
شناسایی((Identification
عبارت از تفکیک یک نمونه ناشناخته از یک تکسون شناخته شده ، تعیین یک طبقه و موقف ( Position) مشخص به آن در سیستم طبقه بندی مورد نظر است. شناسایی و تعیین حدود درست یک تکسا اساس مطالعات علمی را تشکیل می دهد. درعمل، شناسایی شامل دریافت یک نام برای نمونه ناشناخته است. شناسایی از طریق مراجعه به انواع مختلف ادبیات نباتی و یا به دانشمندان دیگر (مستقیماً یا از طریق اینترنت) نیز صورت گرفته می تواند.
شرح (ِDescription)
شرح یک تکسون شامل فهرستی از اوصاف (Characters) و حالت های اوصاف (Character states or (Character آن تکسون است که توسط جمالت بیان می شوند .یک شرح مختصر فقط شامل آن اوصاف تکسانومیک می شود که آن تکسون را از تکسون های دیگر جدا می کنند. این اوصاف را به نام اوصاف تشخیصــــــی (Diagnostic characters) یاد می کنند. اوصاف تشخیصیه برای یک تکسون است.
نام گذاری((Nomenclature
نام گذاری عبارت از انتخاب یک نام صحیح برای یک تکسون است.در این زمینه برای نامگذاری گروه های متنوع موجودات زنده، قوانین بین المللی جداگانه یی وجود دارد. همچنان چگونگی تعیین نام برای یک موجود زنده نیز تابع مقررات خاص بین المللی است . چنانچه کنگرۀ بین المللی نبات شناسی]( (IBC (International [Botanical Congresses قوانین ویژه و پیشنهادهای لازمه برای تعیین نام های یک تکسای نباتی را تصویب می نماید.
قوانین و پیشنهادهای نام گذاری نباتات توسط Internation Code of Botanical Nomenclature (ICBN)] [ مطرح و توسط اتحادیه (IAPT)] ([(International Association of Plant Taxonomy نباتی تکسانومی بین المللی منتشر می شوند.
نام های نباتی به حیث سیمبول های یک گروه از موجودات زنده به مقصد تأمین رابطه و به دست آوردن اطلاعات استعمال می شوند؛ به همین دلیل،ICB نا بام های نباتات زنده و نباتات فوسیل شده سروکار دارد.

طبقه بندی(Classification)
طبقه بندی عبارت از تنظیم موجودات زنده به گروه ها، بر اساس مشابهت های شان است. این گروه ها بازهم باهم یکجا شده ، تشکیل گروه فراگیرتر را میدهند تا سرانجام همه گروه ها تشکیل یک گروه فراگیر را میدهند. این انتظام افزایش فراگیری، سلسله مراتب (Hirarchial)از ردیف ها یا طبقه های ( Categories or Ranks )طبقه بندی نظیر : نوع(Species) ،جنس Genus ، خانواده (Family) ،راسته(Order) ،صنف (Class)و Division را نمایش می دهند. اقسام مختلف طبقه بندی وجود دارد . طبقه بندی تنها نه موجودات را با در نظر داشت روابط شان در ردیف ها قرار می دهد؛ بلکه دارای ارزش بزرگ در پیش بینی ها نیز است .
فایلوژنی
فایلوژنی عبارت از مطالعه تبارشناسی (Genealogy )و تاریخ تکاملی یک گروه تکسانومیک است. تبارشناسی عبارت از مطالعه روابط نیایی (Ancestral )و دودمانی (Lineage )است. این روابط توسط دیاگرامی به نام Phylogram ،یا یک Cladogram ارائه می شود. واژه Cladogram برای طرحی که به روش Cladistic کارشده است به کار می رود.
جایگاه سیستماتیک نباتی در علوم مختلفه
علم نباتاتی یا بوتانی به سه شعبه عمده و مهم تقسیم میشود که عبارتند از:
1- سیستماتیک بوتانی Systematic Botany یا تکسانومی Taxonomy
2- مورفولوژی نباتی Plant Morphology
3- فیزیولوژی نباتی Plant Physiology
1- سیستماتیک بوتانی Systematic Botany یا تکسانومی Taxonomy:
انواع مختلف نباتات را از یکدیگر تشخیص نموده و از صنف بندی و نامگذاری نباتاتیکه با یکدیگر شباهت نزدیک دارند بحث می نماید. هدف این علم آن است که تا نباتات را به اساس ارتباط طبیعی شان در گروپ های معین و مشخص که بنام اسپیشیز(Species)، جینس(Genus)، فامیلی(Family)، آردر(Order)، کلاس(Class)، فایلم(Phylum) و کینگدم (Kingdom) یاد میشوند، دسته بندی نماید. ارتباط و قرابت نباتات وقتی دانسته شده میتواند که در مورد تاریخ ارتقای نباتات و یا در مورد شجره یا (Phylogeny ) نباتات معلومات کافی در دست باشد.
2- مورفولوژی نباتی Plant Morphology:
این شعبه به تمام نباتات یا ساختمانهای نباتی سرو کار داشته و به نوبه خود به دو شعبه دیگر External Morphology یا ساختمان ظاهری یا خارجی نباتات و آناتومی Anatomy یا ساختمان داخلی نباتات تقسیم می شود.

- External Morphology:
از شکل، ترتیب و ارتباط اعضای خارجی نباتات به شمول ساختمان آنها بدون اینکه نباتات بریده و یا قطع شده باشند بحث میکند.
- اناتومی Anatomy:
عبارت از مطالعه ساختمان داخلی نباتات بوده و به دوشعبه دیگر که عبارت از هستولوژی Histology یا علم انساج و سایتولوژی Cytology یا علم حجرات میباشد، تقسیم میگردد.
سایتولوژی Cytology یا علم حجرات:
عبارت از آن قسمت آناتومی است که در مورد ساختمان حجرات و از ساختمان های کوچک زنده یعنی پروتوپلازم Protoplasm که ذریعه دیوار حجروی احاطه شده و شامل هسته و سایتوپلازم میباشد و همچنین از نموی نباتات و دیگر عملیات و مقاصد حیاتی موجود زنده، بحث می کند.
هستولوژی Histology:
عبارت از علمی است که در مورد انساج بحث می کند.
3- فیزیولوژی نباتی Plant Physiology:
عبارت از علم وظایف و فعالیت های نباتی از قبیل نمو، طرق گرفتن مواد غذایی، ساختن مواد غذایی و تکثر نباتات میباشد، بحث می نماید.
فیزیولوژیست ها نه تنها مطالب مربوط به این نباتات را توضیح، اندازه و تحلیل میدارند، بلکه موضوعات مربوط را با در نظر داشت علم فزیک و کیمیا تحلیل می نمایند، علاوتاً این رشته نباتات چون هدف عمده آن عملیه حیات است به علم وراثت Genetics که عبارت از مطالعه مسائل مختلف توارث است نیز سروکار دارد.
ایکولوژی نباتی Plant Ecology:
قسمتی از فیزیولوژی نباتی بوده که از ارتباط بین نباتات و محیط ماحول شان که عبارت از نوعیت خاک، حرارت، رطوبت، روشنی یا نور و تاثیر دیگر حیوانات و نباتات بالای نباتات متذکره میباشد، بحث مینماید.
ایکولوژی نباتی توضیح میدارد که چرا یک تعداد نباتات در نواحی معین و مشخص زندگی مینمایند وچه رابطه ای میان نباتات مشخصه و دیگر نباتات و حیوانات ماحول شان موجود است.
اهداف تکسانومی نباتی
فعالیت های علم سیستماتیک نباتی اساس تمامی علوم بیولوژیک است اهداف عمده تکسانومی نباتی قرار زیر اند:
1.ایجاد روش آسان شناسایی و برقراری ارتباط. یک طبقه بندی کارآمد دارای تکسایی است که به صورت سلسله مراتب تنظیم شده، دارای شرح و اوصاف تشخیصی که برای شناسایی ضروری اند است.
نمونه های (Specimens) درست شناسایی شدۀ هرباریومی، کلیدهای شناسایی (Identification keys) و کامپیوتر ها، وسایل مهم کمک کننده در شناسایی هستند اصول و قوانین کود بین المللی نام گذاری نباتی (ICBN) و اتحادیه بین المللی تکسانومی نباتی (IAPT ) برای اتخاذ تصمیم درزمینه انتخاب نام قابل قبول برای تمام جامعه نبات شناسان کمک می نمایند.
2.تدوین فلورا یا (Flora) جهانی، اگرچه تهیۀ فلورای جهانی از طریق ثبت توزیع جغرافیایی نباتات Floristic) قاره ها مشکل است؛ اما با آنهم فلورهای قاره یی (Continental Floras)؛ نظیر: فلورای اروپا که توسط Tutin و همکاران تهیه شده، فلوراهای منطقه یی (Regional Floras) ( نظیر : فلورای هند بریتانیایی که توسط J. D Hooker نوشته شده، فلوراهای محـــــــلی (Local Floras) ؛نظیر: فلورای دهلی که توسط J. K. Maheshwari تحریر شده، به خوبی تهیه شده اند. علاوه بر آن، مونوگراف های (Monographs)جهانی برای جنس های انتخاب شده ؛ نظیر : جنس Crepis نوشته Babcock نیز در دسترس است.
.3 تعیین تکامل. بازسازی تاریخ تکامل نباتات تعیین کنندۀ بررسی روند تغییرات تکاملی،اوصاف است
.4 ایجاد سیستم طبقه بندی که تکامل را در داخل گروه مشخص می سازد. معمولا، روابط فایلوژنی بین گروه ها به کمک درخت فایلوژنی(Phylogenetic tree ) یا Phylogram نمایش داده می شود.
5. ترکیب اطلاعات موجود. جمع آوری اطلاعات از تمامی موضوعات مورد مطالعه، تجزیه وتحلیل آنها با استفاده از روش های احصائیه وی به کمک کامپیوتر، ترکیب این اطلاعات را در قبال داشته باعث توسعه سیســتم طبقه بندی براساس شباهت ها کلی می شود . این ترکیب، پایان ناپذیر است؛ زیرا پیشرفت علم متداوم بوده تکسانومیست ها را با چالش های متنوع مواجه میسازد
.6 ایجاد منابع اطلاعاتی. استفاده از روش های ذخیره اطلاعات، بازیابی، تبادل و کاربرد آنها. ایجاد منابع اطلاعات ارزشمند در ارتباط با انواع در حال انقراض (Extinction) ، تنوع ژنی و اکولوژیک.
.7ارائه مفاهیم جدید:
تفسیر مفاهیم قدیمی و توسعۀ روش های جدید برای تعیین صحیح قرابت های تکسانومیک به زبان فایلوژنی و فنتیک.
.8ایجاد مراکز اطلاعاتی (Databases) شمول تمام انواع نباتی )در صورت امکان تمام موجودات کل جهان.(
چندین اندام بزرگ جهانی کاربران اینترنت (Online) باهم دیگر همکاری نموده زمینۀ دست یابی لحظه یی
به نا م های تکسا، تصاویر، توضیحات، نا م های مترادف و اطلاعات مالِکیولی را تأمین می نمایند.
سطوح پیشرفت سیستماتیک نباتی
سیستماتیک نباتی از هرباریوم تا ثبت مشخصات یا معلومات نباتی در بانک اطلاعات گام های بلندی را برداشته است. به دلیل تنوع اوضاع جویی، تغییرپذیری فلوراها، غیرقابل دسترس بودن بعضی مناطق، اختلاف اقتصادی مناطق مختلف؛ سیستماتیک امروزی در بخش های مختلف جهان در سطوح متنوع پیشرفت قرار دارد. مناطق استوایی آسیا و افریقا در زمرۀ غن یترین مناطق دارای فلور متنوع در جهان می باشند؛ درحالی که همین مناطق فقیرترین مناطق جهان را تشکیل داده، قادر به ثبت اطلاعات تکسانومیک خود نمی باشند. تمام اروپا، با سی میلیون کیلومترمربع زمین و مردمان پولدار با منابع سرشار مالی دارای بیشتر از ده میلیون نوع نبات دارای نسج انتقالی (Vascular Tissue) است
. در سال ((1991، Woodland ابراز داشت: «کشور کوچکی نظیر کلمبیا دارای تقریباً 45000 نوع مختلف با تعداد ناچیز نبات شناس برای مطالعه فلورای آن کشور است. درحالیکه بریتانیا دارای تقریباً 1370 تکسا باهزاران پروفسور و نبات شناسان غیر حرفه وی برای ثبت اطلاعات، است» . این به ترتیب، پیشرفت تکسانومی را عوامل متنوع متأثر میسازد. امروزه پیشرفت تکسانومی در سراسر جهان به چهار مرحله متمایز تقسیم میشود.
. Aمرحله اکتشافی یا پیشگام (phase pioneer or Exploratory)
این مرحله آغاز تکسانومی نباتی است که شامل جمع آوری نمونه و تهیه گزارش های هرباریومی است. موجودیت نمونه های محدود یک نوع در هرباریوم یگانه سند تنوع آن است. این نمونه ها برای معرفی اولویه فلورا از طریق کشف، شرح، نامگذاری و شناسایی نباتات مفید هستند. در این مرحله، مورفولوژی و پراکنده گی اطلاعاتی را فراهم می آورند که تکسانومیست ها به آنها اتکا می نمایند. در این مرحله، تجربه و داوری تکسانومیست مهم است. بیشتر نواحی استوایی افریقا و آسیا در این مرحله قرار دارند
)Consolidation or systematic phase. مرحله ادغام سیستماتیک یا( B
در این مرحله، گزارش های هرباریومی فراوان هستند و اطلاعات کافی در رابطه به تنوع نباتـــات از منطقه های مورد مطالعه قابل دسترس میباشند. این پیشرفت برای تهیه فلوراها، مونوگراهاف و فهم اندازۀ تنوع در داخل نوع مفــید میباشند. در یک هرباریوم دو یا بیشتر نمونه ها به اندازۀ کافی از هم متفاوت هستند که ما به اساس همین اختلاف های ظاهری شان آنها را متعلق به یک نوع می دانیم ؛ درحالیکه مطالعه منطقه وی جمعیت ها شامل هزاران نمونه برای فهم وضعیت شان می گردد. درواقع، تعداد زیاد نباتات یافت می شوند که به دلیل محدودیت مواد در مرحله پیشگام به صورت نوع تشریح شده در مرحله ادغام جایگزین انواع دیگر شده اند. بخش اعظم اروپای مرکزی، امریکای شمالی و جاپان در این مرحله قرار دارند.
(Experimental or biosystematic phase( مرحله تجربی. C
این مرحله، بررسی گزارش های هرباریومی و تنوع آنها کامل شده است. به علاوه، اطلاعاتی در مورد(Biosystematics) مطالعه تجارب اعضای منتقل شــــــده (Transplant experiments ) به محیط دیگر، اوصاف و خصوصیات نژادهای اصلاح شده (Breeding behaviour )و کروموزوم ها نیز قابل دسترس است. مطالعات کروموزوم آینده ، روشنی بیشتر بر خویشاوندان و وضعیت آنها خواهد انداخت. اروپای مرکزی به این مرحله سیستماتیک نباتی رسیده است.
(Encyclopedic or Holotoxonomic phase( مرحله جامع. D
اینجا در نه تنها سه مرحله قبلی در دسترس است ؛ بلکه اطلاعات دربارۀ تمام ساحات نبات شناسی نیز قابل دسترسی است. این اطلاعات جمع آوری و تجزیه وتحلیل شده ، ترکیب کاملی از تجزیه وتحلیل ها جهت مشخص نمودن فایلوژنی ایجاد می شود. جمع آوری، تجزیه و ترکیب اطلاعات وظیفه یک رشته مستقل تکسانومی به نام تکسانومی بر مبنای ریاضی ( Numerical taxonomy orTaximetrics) است.
دو مرحله اول تکسانومی اغلب در Taxonomy- Alpha و مرحله آخــــردر Taxonomy-Omega بررسی می شود. در حال حاضر تنها افراد کمی بر روی دایره المعارف و تکساهای تجرید شده کار می کنند. به همین دلــیل؛ میتوان نتیجه گرفت که گروه های اندکی به تکسانومی اومیگا اند رسیده و اکثر نباتات به خصوص در نواحی استوایی از مرحله آلفا تکسانومی عبور نکرده اند . این به ترتیب، در حال حاضر تهیه اطلاعات جامع قابل دسترس در موردـ kingdom Plant غیرممکن است .
وضعیت امروز و فردای تکسانومی نباتی
استفاده از تحقیقات، مدارک، روش ها و تخنیک های جدید باعث شده است؛ تا علم سیستماتیک حالت امروزی خود را داشته باشد
(1 ابداع روش های جدید ریاضی، جزئیات آماری و استعمال کامپیوتر باعث گردیده تا علم تکسانومی متحمل تغیـیرات چشم گیر گردد.
(2 استفاده از میکروسکوپ الکترونی در چندین مسأله؛ مفاهیم کهنه را کاملا دچار تغییرات ساخته است
3) همچنان )Chromatography روشی است در علم کیمیا برای جداسازی اجزای یک مخلوط با عبور دادن یک فاز متحرک از روی یک فاز ساکن( و )Spectrochemistry شاخه از علم کیمیاست که با تجزیه و تفکیک مواد بر اساس طیف نوری که جذب می کنند یا از خود ساطع می نما ید، سروکار دارد( تغییرات غیرقابل پیشبینی را در علم تکسانومی وارد کرده اند.
تنوع و گوناگونی تکسانومیک نباتی منتج به شناسایی شاخه های علمی متمایز زیر شده اند:
- درسال 1934، بیوسیستماتیک توسط Camp و Gilly به صورت Biosystematy معرفی شد. بیوسیستماتیک زمینه یی از مطالعات علمی است که با تجارب اعضای منتقل شده، اوصاف و خصوصیت های نژادهای اصلاح شده، کروموزوم ها و گوناگونی (Diversity) در نباتات سروکار دارد. با ازدیاد مطالعات البراتواری به شمول(DNA)در سیستماتیک، در دهه های آخر، گاهی بیوسیستماتیک در انواع مختلف مطالعات سیستماتیک تجربی به کاررفته است. با در نظر داشت وسعت علم سیستماتیک، اندازۀ استفاده از بیوسیستماتیک محدودشده است.
تکسانومی تجربی ( Experimental taxonomy) یا سیستماتیک تجربـــــی(Experimental systematics) ،اصطلاح دیگری است که اغلب اوقات برای مطالعات لابراتواری در رابطه به تجارب تولیدمثل
(Crossing or (breeding data کاربرد می یابد. این تجارب مجرد علمی نیستند؛ بلکه اطلاعات بدست آمده در لابراتوار را تجزیه، تحلیل و مقایسه نموده، در جهت آزمایش فرضیه ها نیز استخدام می نمایند. اصطلاح تکسانومی تجربی از تحقیقات تجربی بالای طبیعت انواع و عملکرد انسان و محیط بالای آنها مشتق شده است. این علم اثرات عوامل فوق بر تنوع مورفولوژیکی موجودات زنده را مطالعه می کند . این علم به نام Genecology نیز یاد گردیده است
سیستماتیک جدید (New systematics )در سال 1934 توسط Hubbs مطرح گردیده، توسط هوکسلی تأیید شد. مرکز توجه این علم فهمیدن مِکانیزم هایی است که به واسطه آنها تنوع به وجود می آید . این یک شیوه مفید تمایز گذاری بوده ، به تکسانومی تجربی و بیوسیستماتیک کمک می کند .
عقیده بر این است که با اختراع وسایل جدید، تجمع اطلاعات علمی جدید و در فواصل مشخص زمانی، امکان به میان آمدن کهنه شده، جای خود را به سیستم های جدیدتری می دهند. چنانچه، سیستماتیک جدیدی که در بالا از آن یادآوری شد؛ امروزه آن قدر از آن استــفاده نمی شود
• Cain (1959)، اصطلاح تکسانومی جدید (New taxonomy ) را مطرح کرد که پس از آن کشف، زمینه پیدایش تکسانومی بر مبنای ریاضی را فراهم آورد که از طریق مفاهیم کمی زمینه به میان آمدن تکسانومی مقایسه وی را فراهم می آورد. گرچه این آرزوی کین جامعه عمل نپوشید؛ اما زمینه به میان آمدن تکسانومی بر اساس ریاضی را فراهم آورد
• Cain در سال 1662اصطلاح تکسانومی نهان Cryptotaxonom (Cryptic taxonomy) را مطرح کرد که مشخصات واقعی موجودات را برای مقایسه استعمال می کرد.
تکسانومی بر اساس ریاضی، روش های عددی را برای تجزیه و ترکیب اطلاعات بدست آمده از زمینه های مختلف استعمال می نمایند و گروه ها را بر اساس روابط فنتیک تشکیل می دهد . در این سیستم، مفهوم شباهت کلی که درگذشته مورفولوژی بود اصلاح گردیده، برخالف گذشته که ویژه گی های مورفولوژی شاخص شباهت در سیستم های طبیعی بود، امروزه شباهت کلی بر اساس روابط فنتیک تلقی می گردد.
• تکسانومی کیمیاوی (Chemotaxonomy)شواهد کیمیاوی را برای حل مسایل تکسانومی به کار می برند
• Phylosystematics (Phylogenetics) با استفاده از فایلوژنی در طبقه بندی سر وکار دارد. در این اواخر، کلادستیک به حیث زمینه مهم مطالعات در مورد سیستماتیک فایلوژنی انکشاف نموده است. کلادستیک روش های موجود را برای تجزیه وتحلیل اطلاعات فایلوژنی موازی با Taximetrics استعمال می نماید
سیستم های تکاملی (Evolutionary systems ) سیستم های تکاملی، از سیستم فایلوژنی تفاوت دارد زیرا در آن فاصله بین نمونه های متنوع که به صورت فایلوژنتیکی در کنار هم قرار گرفته اند، برای تشخیص گروه ها از همدیگر دارای اهمیت است. این شیوه به نامElecticism نیز یاد می شود. طبقه بندی تکاملی توسط دانشمندانی؛ نظیر : سیمپسون ( 1961) Ashlock ( 1979( و مایر) 1991(، حمایـــت می گردید
• Synthetic biology با به وجود آوردن حیات مصنوعی و به کارگیری واحدهای مختلف طبیعی می کوشد سیستم های جدید وظیفه وی را بسازد
• Syn-taxonomy نیز مطرح شده است که با طبقه بندی جمعیت های نباتی سروکار دارد در آینده، چندین جنبه جدید در علم سیستماتیک کشف خواهند شد، بعضی از این جنبه ها ازاین قرارند:
1. به عقیدۀ) Stace 1980)، در حدود سه صد هزار (300000)نوع نباتات سبز، یکصد و پنجاه هزار (150000) نوع فنجی (Fungus. pl; Fungi) و چندین هزار نوع باکتری توسط دانشمندان شناسایی شده اند ؛ اما در آینده، در سراسر جهان، چندین هزار نوع جدید نباتات منتظر کشف، تشریح و نامگذاری خواهند بود . این نباتات متنوع موضوع مطالعه تکسانومی نباتی را تشکیل میدهند. درواقع مادۀ خام تکسانومی نباتی را تنوع نباتات با همه جنبه های آن تشکیل میدهد.
یکی از این جنبه ها، مواجه شدن تکسانومیست با فعالیت ها و تخنیک ها متنوع تکسانومیک است.
2. مونوگراف های گروه های زیاد نباتات تهیه خواهند شد.
3. در پرتو کشفیات و تخنیک های جدید؛ گروه های زیادی )بیشتر از قرن های گذشته(مورد بازنگری قرار خواهند گرفت.
.4 کشف چندین منطقه با فلورای ناشناخته مورد نیاز فوق العاده است
5. چندین فلورای قدیم ایجاب بازنگری را می نمایند.
6. ساحات اساسی و اصول تکسانومیک زیادی نیازمند ارزیابی مجدد هستند.
7. تاکنون، بیولوژی اکثریت انواع نباتی مطالعه نشده است. .3
8. منطقه ای ریاضی بیشتری نیاز هستند تا در تحقیقات تکسانومی استعمال شوند
9. در آینده، تکسانومیست مکلف خواهد بود تا در کار طبقه بندی از تنوع دانش ژنتیک استفاده کند ،این کمک خواهد نمود تا محصولات جدید را معرفی و محصولات قدیم را اصلاح نماید
10.در آینده، روش های اصلاح شده جدید مطالعه اسیدهای هسته یی برای فهم روابط اساسی در بین گروه های موجودات زنده، توسط تکسانومیست به کاربرده خواهند شد.
11. بهره گیری از متخصصان طبقه بندی نباتی در هر برنامه تنوع زیستی زراعتی امری ضروری است. این برنامه ها شامل تشخیص مستند انواع، دسترسی به سابقه آنها، فراهم آوردن اطلاعات دربارۀ بیولوژی، توزیع جغرافیایی و موطن اصلی موجود زنده، سنجش مستند اطلاعات در منابع، فراهم آوردن روش های تشخیص و تمایز موجودات زنده و فراهم آوردن امکانات آموزشی می گردد .

 

 

فصل دوم
طبقه بندی سلسله مراتب
هرگاه سیستم مناسب گروه بندی (Grouping) نباتات وجود نمیداشت اطلاعات امروزی درزمینۀ بیشتر از چهارصد هزار نوع نبات موجود روی زمین فراهم شده نمی توانست. معیارهای اولیه برای طبقه بندی باهم دیگر مشابه بوده، عبارت از اوصاف مصنوعی، مورفولوژی کلی، فایلوژنی یا روابط فنتیک می باشند . در گام نخست، موجودات بر اساس بعضی از مشابهت ها به گروها (Taxonomic groups or Taxa) تنظیم می شوند. این گروه ها به ترتیب باهم یکجا شده گروه های بزرگتر و کامل تر را ایجاد می نمایند. این پروسه ادامه تا تمام موجودات زنده در یک گروه بزرگ و فراگیر جا می گیرند. این گروه ها بر اساس فراگیری شان تنظیم می شوند؛ تکسون با کم ترین فراگیری در قاعده و تکسون با بیش ترین فراگیری در رأس قرار می گیرندبعداً این گروه های ساخته شده، تنظیم شده به طبقه ها و یا ردیف های متنوع(Category or Ranks) اختصاص داده می شوند که دارای سلسلۀ مراتب منظم Taxonomic) hierarchyمی باشند. فراگیرترین گروه به بلندترین طبقه به طور عموم یک (Division) و گروه با کمترین فراگیری به پایین ترین طبقه معمولا یک Species،اختصاص داده می شود .نام های اختصاص داده شده به گروه های تکسانومیک؛ شاخص طبقه یی است که در آن قرارگرفته اند. نام های؛ نظیر : Rosales و Malvales به طبقۀ Order و Rosaceae و Malvaceae به طبقۀ Family تعلق دارند. هنگامیکه همه گروه ها به طبقه ها تعلق گرفته نام گذاری شدند، پروسۀ طبقه بندی تکمیل می شود، یا اینکه ساختمان تکسانومیک (Taxonomic structure) )فراگیرترین گروه به انجام رسیده است . به دلیل تنظیم سلسله مراتب های طبقه ی که گروه ها به آنها تعلق اند گرفته ؛ طبقه بندی انجام شده به نام طبقه بندی سلسلۀ مراتب ( Hierarchical classification) یاد می شوند.
گروه های تکسانومیک، طبقه ها و ردیف ها
گروه های تکسانومیک، طبقه ها و ردیف ها اجزای جدایی ناپذیر طبقه بندی سلسلۀ مراتب هستند . Rosa alba به معنی رز سفید یک Species بوده،Rosa یک Genus است.
اگرچه، در مفهوم (Concept)و کاربرد تفاوت وجود دارد طبقه ها، مشابه: طبقه بندی سلسله مراتب قفسه های (Shelves ) یک الماری بوده، هنگامیکه خالی اند کدام چیزی را بیان نمی کنند. هنگامیکه چیزی در آنها گذاشته شود معنی و مفهوم پیدا می کنند؛ مانند : قفسۀ کتاب ها، قفسۀ بازیچه ها و یا قفسۀ لباس ها . این به ترتیب، طبقه ها، مصنوعی و ذهنی بوده، کدام اساس واقعی یا رابطۀ عینی با طبیعت ندارند. طبقه ها، در سلسلۀ مراتب و در ارتباط با طبقه های دیگر دارای موقعیت (Position)مشخص می باشند؛ اما هنگامیکه یک گروه به یک طبقۀ مشخص تعلق می گیرد، از همدیگر جدایی ناپذیر شده ، طبقه تعریف مشخص می یابد؛ زیرا اکنون حاوی چیز واقعی که در طبیعت وجود دارد، است.
کلمۀ Genus کدام معنی مشخص را نمایش نمی دهد؛ اما جنس Rosa مطالب زیادی را بیان می کند . ما اکنون قادر به صحبت کردن در رابطه به Rosa هستیم. در واقعیت امر به استثنای معنی دستوری کدام تفاوت دیگر بین طبقه و ردیف تکسانومی از طرف دیگر، گروه های تکسانومیک عبارت از موجودات مختلف زنده در طبیعت می باشند. درواقع، با تعلق گرفتن آنها به یک طبقه و تهیۀ یک پسوند مناسب برای نام آنها؛ موقعیت مشخص آنها را در سیستم طبقه بندی سلسله مراتب، تعیین کرده ایم ؛ برای مثال Rosaceae با پسوند aceae -یک Family را نشان می دهد.
بعضی از مشخصه های مهم سیستم طبقه بندی سلسلۀ مراتب ازاین قرارند:
• طبقه های بالای سلسلۀ مراتب با گروه های فراگیر و طبقه های پایینی سلسلۀ مراتب توسط گروه های کمتر فراگیر پر می شوند.
• نباتات نه به صورت طبقه ها ؛ بلکه به صورت گروه ها تصنیف می شوند. به یاد داشته باشید که یک نبات عضو چندین گروه تکسانومیک است که هر یک از این گروه ها به یک طبقۀ تکسانومیک اند متعلق ؛ اما خود نبات به هیچ یک از طبقه های تکسانومیک تعلق ندارد. گیاه جمع آوری شده از زمین شاید به نــام Poa annua که به طبقۀ نوع اختصاص داده میشود، شناسایی گردد. این نبات یک عضو )Poa که به طبقۀ جنس اختصاص داده میشود(، )Poaceae که به طبقۀ خانواده اختصاص داده میشود) و طبقه های دیگر است؛ اما گفته نمی توانیم که این نبات متعلق به طبقه نوع است
• شاید یک تکسون متعلق به تکساهای دیگر بوده باشد؛ اما تنها متعلق به یک طبقه است؛
برای مثال : Urtica dioica عضو Urtica ،Urticaceae، Urticales و تکساهای دیگر است؛ اما این نبات تنها متعلق به طبقۀ نوع است،
• ردیف ها، از ردیف های تحتانی ساخته نمیشوند؛ برای مثال: ردیف Family از ردیف Genus ساختــه نمی شود؛ زیرا صرف یک ردیف Genus وجود دارد.
• اوصاف مشترک اعضای یک تکسون که در طبقۀ پایینی قرار دارد، اوصاف طبقه بندی تکسون فوقانی را نیز نشان می دهد؛ بنابراین، اوصاف مشترک تمام اعضای نوع Brassica؛ اوصاف جنس Brassica را نیز تشکیل می دهد. اوصاف مشترک جنس Brassica و جنس های دیگر اوصاف تشخیصیۀ خانوادۀ Brassicaceaeرا تشکیل می دهد. به یاد داشته باشید؛ گروه های بالای سیستم سلسلۀ مراتب با گروه های پایینی اوصاف مشترک کمتر دارند. تکساهای؛ نظیر : Magnoliopsida صرف از طریق اوصاف ترکیبی از همدیگر تفکیک می شوند و کدام صفت تشخیصیۀ معین وجود ندارد. به همین دلیل ، دو مشیمه یی ها از یک مشیمه ها یی از طریق داشتن دو مشیمه، گل های پنج جزئی، رگبرگ های مشبک و انساج انتقالی حلقه وی تفکیک می شوند.

به کارگیری طبقه ها
طبقه های تکسانومیک دارای ارزش نسبی بوده، یک طبقۀ خالی کدام ارزش نداشته قابل تعریف نیست. مرحلۀ بسیار مهم در پروسۀ طبقه بندی، قرار دادن یک تکسا به یک طبقۀ معین است. به همین دلیل، این ضروری است تا بدانیم که برای قرار دادن یک تکسا در یک طبقه کدام اوصاف از آن تکسا در نظر گرفته می¬شود؟ تنها با استفاده مناسب از مفهوم طبقه است که سیستم سلسلۀ مراتب قابل فهم می¬شود. در اینجا مفاهیم کلی طبقه های سیستم سلسله مراتب را به بررسی می¬گیریم:
مفهوم نوع
تعریف¬های متعددی از نوع ارائه شده است که شرح همۀ آنها بیهوده خواهد بود. بعضی از تعریف های مهم موجود در این زمینه، در اینجا مورد بررسی قرار می¬گیرد:
نوع یک «مفهوم» است. مفاهیم توسط مغز انسان ساخته می شوند و ازآنجاییکه انسان به صورت متفاوت از همدیگر فکر میکنند؛ پس تعریف های مختلفی از نوع نیز به میان آمده می تواند. از طرف دیگر یک (مفهوم) دارای یک تعریف سادۀ قابل قبول نیست.
برای نبات شناسان کلمۀ Species دارای معانی مختلف است. بر اساس تعریف :ICBN «نوع عبارت از واحد مناسب تصنیف است که با استفاده از تمام اطلاعات قابل دسترس صورت می گیرد».
از نظر بیولوژی کلمۀ نوع دارای دو معنی است
1. نوع گروه ی از افراد موجودات طبیعی است که شامل یک واحد تکاملی می¬باشند.
2. نوع یک طبقه در داخل سلسلۀ مراتب تکسانومیک است که توسط قوانین متنوع نامگذاری ساخته می¬شود. به اساس تعریف های متعددی که توسط دانشمندان برای نوع ارائه گردیده است، سه مفهوم برای نوع به وجود می¬آید.
)Nominalistic species concept) 1. مفهوم زبانی نوع
(Taxonomic species concept) مفهوم تکسانومیک نوع.2
(Biological species concept) مفهوم بیولوژیک نوع .3
.1 مفهوم زبانی نوع
برای نام گذاری همه موجودات باید به نوع مراجعه شود. نوع با چنین مفهومی توسط زبان رسمی و معمول مربوطه و نه برحسب ویژه گی موجودات آن تعریف می¬شود. این مفهوم، نوع را عنوان به ان یک طبقه در تکسانومی سلسلۀ مراتب مورد بررسی قرار می¬دهد و این امر ممکن است به یک نام خاص در سیستم نام گذاری دو نامی مربوط باشد.
این مفهوم فرض می نماید که خواص طبیعی کلیه موجودات زنده در داخل تنوع پذیری (Variability )آن ها قرار دارد. طرفداران این نظریه می پندارند که درواقع، صرف افراد وجود دارند و نه انواع. به عقیده طرفداران این نظریه، سرحدات واقعی بین انواع و تکسون های بالای مصنوعی بوده، بیشتر از یک میثاق چیزی دیگر نیستند.
این مفهوم ازنظر منطقی گویاست؛ ولی ازنظر علمی نامربوط است؛ زیرا هدف نهایی قرار دادن یک گروه خاص از افراد در یک نوع است.
2. مفهوم تکسانومیک نوع
مفهوم تکسانومیک نوع شامل سه مفهوم جداگانۀ زیر می گردد:
I. Typological species concept
II. Morphological species concept
(در بعضی منابع Taxonomic species آمده است)
III. Morphogeographical species concept
1.مفهوم تایپ شناسی نوع: این مفهوم برای اولین بار توسط جان ری پیشنهاد شد و سپس توسط لینه در کتابی زیر عنوان اساس نبات شناسی (Critica botanica) که در سال 1737 نشر شد، گسترش یافت. لینه معتقد بود: »اگرچه بین انواع اختلالف ها وجود دارد اما ؛ انوع تغییرناپذیر (species of Fixity)بوده ، به وسیلۀ خداوند )ج( خلق شده اند ». نوع مطابق این مفهوم به معنی گروهی از افراد است که توالد و تناسل حقیقی دارند و محدودیت هایی در اختلاف های آنها وجود دارد. لینه در اواخر زنده گی خود ازنظریۀ ثبات انواع عدول نموده، متقاعد شد که یک نوع از طریق دورگه سازی (Hybridization) به میان آمده می¬تواند. او تصور نمود که در زمان خلقت، تعداد زیاد جنس ها و افراد خلق شدند. این ها در جریان زمان با افراد دیگر ترویج نموده، باعث به میان آمدن انواع جدید شدند. گاهی، این انواع با انواع دیگر از عین جنس ترویج نموده ، واریته ها (Varieties) را به وجـود می آورند. مفهوم تایپ شناسی را نباید با مفهوم تایپ سازی (Typification) اشتباه کرد که یک روش در نام گذاری است و نام هایی برای گروه های تکسانومیک تهیه می نماید.
2.مفهوم مورفولوژیک نوع:
عقیدۀ ثبات انواع، نخست توسط لامارک و سپس داروین به چالش کشانیده شد. داروین 1859)) تغییرپذیری پیوسته و اختلاف های ناپیوسته را تشخیص داد. او مفهوم نوع تکسانومیک خود را بر اساس مورفولوژی انکشاف داده به نام مفهوم نوع مورفولوژیکی (Morphological species concept )یاد کرد . بر اساس این مفهوم: « نوع به عنوان مجموعۀ افراد با ویژه گی ها ی مورفولوژی مشترک است که از مجموعه ای افراد دیگر با کمک تعداد ویژه گی ها ی مورفولوژی ناپیوسته متفاوت می¬شود».

3 .مفهوم مورفوژیوگرافیک نوع
: (1930) Du Rietz مفهوم تکسانومیک نوع را مطابق با نقش پراکنده گی جغرافیایی انواع تغییر داد و مفهوم انواع مورفولوژی–جغرافیایـی (Morpho-geographical species concept)را انکشاف داد.
بر اساس این مفهوم: « نوع عبارت از کوچکترین جمعیت است که با توجه به به صورت دائمی از  اختلاف های ناپیوسته در سلسله های Biotypes جمعیت های دیگر جدا می شوند . جمعیت های که به عنوان انواع مجزا شناخته اند شده و در نواحی جغرافیایی مجزا ایجاد می شوند به طورمعمول حتی درزمانی که با یکدیگر رشد میکنند ثابت باقی می مانند.«
تایپ مـــــورفــــولـــوژی و مـــــورفـــــولـــــوژی جــــغرافیایـــی توسط ( Morphological and morpho-(geographical types انواع تکسانومیک توسط تکسانومیست ها پذیرفته شده است، به رغم اینکه آنها اطلاعاتی از ژنتیک، بیولوژی سلول و مالیکیول، بوم شناسی و ... به دست می آورند؛ اما معتقدند که باید حدود انواع را با توجه به ویژه گی ها ی مورفولوژی آنها تعیین کرد.
2.مفهوم بیولوژیکی نوع
مفهوم بیولوژیکی نوع برای نخستین بار توسط) Mayr 1969(، انکشاف داده شد. او نوع را چنین تعریف کرد: « گروه های حقیقی و بالقوه از جمعیت ها ی طبیعی که از طریق ترویج نژاد های مختلف به میان آمده ازنظر تولید مثل از گروه های مشابه مجزا می باشند .« در این مفهوم مسایل زیر مهم تلقی می شود
. I اساس وراثتی اختلاف ها ) تنوع(
II. مِکانیزم تولید مثلی
. III دورگه ساز ی
.IV مِکانیزم جدایی
انواع بیولوژیک دو مشخصۀ مهم زیر را به نمایش می گذارند:
.1 توالد و تناسل بین افراد جمعیت
. .2 مجزا بودن از جمعیت ها ی انواع دیگر ازنظر توالد و تناسل
. Valenine و (1968) Love که ازجملۀ بیوسیستماتیست ها شمار می شوند ابراز داشتند «می توان نوع را توسط اصطلاح تبادل جن (Gene exchange) تعریف کرد«.هرگاه دو جمعیت در تحت شرایط طبیعی یا مصنوعی به طور آزادانه قادر به تبادل جن باشند؛ گفته میشود این دو، همنوع (Conspecific)بوده، متعلق به یک نوع هستند. از طرف دیگر هرگاه دو نوع در شرایط طبیعی و مصنوعی قادر به مبادلۀ آزادانۀ جن نبوده، ازنظر توالد و تناسل از یکدیگر جدا باشند؛ آنها به طور خاص جدا از یکدیگر تلقی میشوند. این مفهوم چندین ارزشمندی دارد:
1. این مفهوم واقعی بوده، معیارهای مشابه برای گروه های دیگر نباتات نیز قابل تطبیق است.
2 . این مفهوم پایه های علمی دارد؛ زیرا هرگاه جمعیت جدایی تولید مثلــــــــــی (Reproductive isolation) نشان دهد، اختلاف های مورفولوژیک باهم مخلوط نمی شوند . حتی اگرانواع در عین منطقه زنده گی نمایند.
3.این مفهوم از تجزیه وتحلیل ویژه گی به میان آمده است و نیاز به تجربه و تکرار ندارد.
در اول، این مفهوم برای حیوانات انکشاف داده شد؛ زیرا حیوانات ازنظر جنسی از همدیگر متفاوت بوده، ( )Polyploidy حالتی است که در آن فرد یا سلول بیشتر از حالت عادی Diploid ، یک یا بیشتر کروموزوم دارد( در آنها نادر است . هنگامیکه این مفهوم بر نباتات تطبیق گردید، یک تعداد مشکلات به وجود آمد:
• اکثر نباتات تنها از طریق تکثر جسمی تکثیر می یابند؛ ازاینرو مفهوم جدایی تولید مثلی در آنها دیـده نمی شود
• به طورمعمول، جدایی تولید مثلی تحت شرایط لابراتواری و معمولا زراعـتی اثبات می شود. این امر ممکن است مربوط به جمعیت های وحشی نباشد
• تغییرات ژنتیکی باعث اختلاف مورفولوژیکی شده، سرحدات تولید مثلی به وجود می¬آورد که انجام این عمل معمولا همزمان صورت نمی گیرد. انــــواع Salvia mellifera و S apiana ازنظر مورفولوژی از یکدیگر مجزا هستند؛ اما جدایی تولید مثلی ندارند. این انواع به نام Compilospecies یاد می شوند. برخلاف این ها ، Gilia inconspicua و G transmontana ازنظر تولید مثلی از هم جدا بوده، ازنظر مورفولوژی باهم شبیه هستند. این چنین انواعی به نام نوع پنهان یا نامرئی (Sibling species )شناخته می شوند
• باروری و عقیمی در جمعیت های Allopatric صرف ازنظر تئوری باارزش است
• انجام تجارب باروری - عقیمی (Fertility-sterility)مشکل و وقت گیر است
• پیدایش سرحدات تولید مثلی به معنی تولیدمثل بدون القاح (Apomixis ) نیست
• اطلاعات ژنتیکی و تجربی لازم برای تعداد کمی از انواع وجود دارد
(1950) Stebbins ، با ترکیب این دو مفهوم بیان داشت: «نوع شامل جمعیت هایی است که از یکدیگر توسط ناپیوسته گی های کامل در نمونه های اختلاف ها جدا گردیده اند و این جدایی اساس ژنتیکی را کسب کرده است. این جمعیت ها با مِکانیزم های جداسازی )انواع مختلف) ممکن است در نواحی مشابه (species Sympatric) یا نواحی مختلف (Allopatric species)به وجود آیند .« خوشبختانه، اگرچه مفاهیم تکسانومیک و بیولوژیکی، بر اصول مختلف استوارند، نوعی که توسط یکی از مفاهیم شناخته می¬شود، در اغلب موارد، باعث آزمایش انواع دیگر شده می¬تواند.
مفهوم تکاملی نوع
این مفهوم توسط Meglitseh (1954) ، سیمپسون (1961) و Wiley (1978)، انکشاف داده شد. در اینجا زاد وولد بین افرادی که تولید مثل جنسی دارند، جزئی مهم در پیوسته گی انواع است. این مفهوم با تعداد وسیعی از روش های تولید مثل هماهنگ است.
Wiley (1978) تعریف کرد: « یک نوع تکاملی یک خط از جمعیت های فرزندان اجدادی Lineage)) است که هویت خود را با Lineage های دیگر حفظ نموده، مسیر تکاملی و سرنوشت تاریخی خود را دارد». این مفهوم بسیاری از مشکلات مفهوم نوع بیولوژیکی را ندارد. Lineage یک سلسله از جمعیت هاست که صرف تاریخ گذشتۀ این جمعیت ها را بیان می کند؛ نه جمعیت ها ی دیگر را.
تشابه انواع، بر سیستم های شناسایی (Recognition systems)استوار است که در سطوح مختلف عمل می نماید. در انواعی که تولید مثل جنسی دارند، این سیستم ها شامل تفاوت های فنوتایپ ) phenotypic variations ) رفتاری و بیوشیمیایی می¬شود. در انواعی که تولیدمثل غیرجنسی دارند اختلاف های فنوتایپی و ژنوتایپی تشابه انواع را حفظ می نماید. در انواعی که به صورت جنسی و غیرجنسی تولید مثل می نمایند، ممکن است شباهت ناشی از نقش ایکالوژیکی بوده باشد
ردیف های که در داخل نوع قرار دارند (Infraspecific ranks)
در بسیاری از کارهای علمی، نوع واحد اساسی طبقه بندی بوده، تکساهای که در داخل نوع قرار دارند مطرح نیستند. باوجود آن، در بسیاری از فلورا های آسیا، اروپا و امریکا تکساهای Subspecies وجود دارند. کود بین المللی نام گذاری نبات شناسی5) (ICBN)) ردیف داخل نوع را معرفی کرده است:
) Variety ,Subspeciesلاتین (Varietas ،Subvariety ،) Forلاتین (Forma و Subform .از این جمله Subspecies ، Variety و Form در این نوت استفاده شده اند:
• (1930)Du Rietz Subspecies را جمعیتی مختلفی که از Biotypes کم وبیش ، نواحی مجزایی را اشغال می کنند، تعریف می کند. این جمعیت ها ازنظر مورفولوژی از هم جدا هستند؛ ولی قدرت آمیزش بین خود را دارند. اینها به دلیل جدایی جغرافیایی انواع، در مناطق جغرافیایی مختلف به حیث Subspecies زنده گی می نمایند.
• Rietz Du (1930)، Variety را جمعیتی از چندین بیوتایپ بومی یا محلی یک نوع تعریف می کند . معمولا، اصطلاح Variety برای جمعیت های که ازنظر مورفولوژی با یکدیگر متفاوت اند و ناحیۀ جغرافیایی محدودی را اشغال میکنند، اطلاق می شود. ناحیۀ Variety محدودتر و ناحیۀ Subspecies وسیعتر است
• ، Form شکل ناپیوسته و پراکندۀ ویژه یگی ها و اوصاف قابل تشخیص است که اهمیت کمی در تکسانومی دارد. این اختلاف ها اندک و به طور تصادفی رخ میدهند

 

 

مفهوم جنس
جنس عبارت از طبقۀ بالاتر از نوع در طبقه بندی سلسلۀ مراتب است که توسط(ICBN) قبول شده باشد.
جنس، نشان دهندۀ گروهی از انواع کاملاً مربوط به هم است. به نظر Rollins(1953):«وظیفۀ مفهوم جنس نزدیک کردن انواع بر اساس خصوصیات فایلوژنتیک و قرار دادن انواع مشابه در سیستم طبقه بندی عمومی است.
Mayer (1957 (، جنس را به عنوان یک طبقۀ تکسانومیک شامل یک نوع یا گروهی انواع Monophyletic می شناسد که از جنس های دیگر به وسیلۀ یک ناپیوسته گی قطعی (Decide discontinuouing) از انواع جدا می¬شوند.
معیارهای زیر برای شناسایی جنس رعایت می شوند:
1.جنس بایست یک واحد فایلوژنتیک بوده، انواع تشکیل دهندۀ آن Monophyletic باشند. ماهیت گروه بایست توسط اطلاعات ژنتیک سلولی و جغرافیایی و در ارتباط با مورفولوژی تعیین شود.
2. جنس باید واحد اکولوژیک باشد؛ یعنی انواع تشکیل دهندۀ آن به عین شکل زنده گی نموده با قلمرو اکولوژیک (Ecologic niches) ، توافق داشته باشند؛ برای مثال: جنس Utricularia ( علف انبانی مثل گل حشره گیر دهن کنجشکی Utrica riba) شامل 250 نوع می¬شود که تمام آن ها: الف نباتات حشره خوار هستند و ب( نباتاتی اند که قادر به زنده گی درجاهایی هستند که اندازۀ نایتروژن در آن ها کم است.
3. جنس ها باید از روی مجموعه یی از اوصاف گوناگون طبیعی شناسایی شوند؛ نه بر اساس یک صفت واحد و یا مصنوعی و از جنس های دیگر توسط اختلاف های ناپیوسته به اندازۀ کافی جدا بوده باشد؛ برای مثال: در جنس Rannunculus دارای گل تقارن شعاعی بوده، میوه گروهی Achenes است در حالی که در جنس Delphinium گل ها دارای تقارن دوطرفه بوده میوه ها Follicleاست.
4. جنس اندازۀ مشخصی ندارد. گاهی یک نوع((Monotypic genus مانند: Leitneria و گاهی نیز بیش از 2000 نوع دارد؛ مانند : Senicio .تنها معیار این است که بین دو جنس فاصله و شکاف وجود داشته باشد؛ اما جنس هنگامی یک تکسون طبیعی است که حاوی حد مناسب انواع (80 تا 100) بوده باشد. هرقدر تعداد انواع تشکیل دهندۀ جنس بیشتر باشد ؛ به همان اندازه تعداد اوصافی که این انواع را به هم مرتبـط میسازد کمتر خواهد شد.
مفهوم خانواده
برخلاف مفاهیم نوع و جنس، در مورد مفهوم خانواده اطلاعات کمی وجود دارد. خانواده عبارت از طبقۀ بالاتر از جنس در طبقه بندی سلسلۀ مراتب است که توسط ICBN قبول شده باشد. خانواده نیز گروه ی از جنس های نزدیک و مرتبط به یکدیگر است. خانواده ، طبقۀ تکسانومیک است که ممکن فقط یک جنس داشته باشد؛ مانند : Podophyllaceae، و …Hypocoaceae وغیره و یا از چندین جنس تشکیل شده باشد؛ مانند : Asteraceae خانواده بایست از خانواده های دیگر از طریق مشخصات ناپیوسته جداشده باشد.
گل و میوه قدر آن از اثر تغییرات محیطی متأثر نشده ازجملۀ اعضای مفید در طبقه بندی نباتات دار دانه می باشند. در موجودات زنده ؛ مانند : الجی و فنجی علاوه بر اوصاف جسمی، سایتولوژی و بیوشیمی در تعیین سرحدات فامیلی نقش عمده را بازی می¬کند. خانواده ها را به دودسته تقسیم می¬کنند:
1. خانواده های قابل تعریف (Definable families)این خانواده ها به صورت مستقل وجود داشته و به صورت واضح از همدیگر جدا بوده ، تکسای طبیعی هستند. این خانواده ها تعداد زیاد جنسها را در بردار دن که به دلیل داشتن صفت های معمولی و مشترک به سختی قابل شناسایی هستند؛ مانند: گروه¬های طبیعی Legume ، Crucifera ، Umbellifera و Gramineae که در این اواخر حیثیت خانواده را دریافته اند ، قرن ها توسط تکسانومیست ها استفاده شده اند.
2. خانواده های توصیف ناشدنیIndefinable families) ) خانواده هایی هستند که اوصاف مشترک زیاد داشته به آسانی قابل تشخیص نیستند. تعداد جنس های تشکیل دهندۀ آنها کم بوده، به آسانی قابل تشخیص هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل سوم
نام گذاری( Nomenclature)
نام گذاری ( Nomenclature ) عبارت از تعیین نام مناسب برای یک نبات یا یک تکسون است. عملاً نام گذاری پس از شناسایی صورت می گیرد.
چون پس از شناسایی نمونۀ ناشناخته، مؤلف میتواند نام صحیح علمی (Scientific name) را برایش انتخاب نموده ، به کاربرد . نام علمی یک تکسون عبارت از یک واژه یا ترکیبی از واژه هاست که توسط آنها تکسون شناخته می شود . نباتات ، در نقاط مختلف دنیا نام ها ی معمولی (Vernacular or Common names ) مختلفی داشته می توانند ؛ ولی تنها استفاده از نام ها ی صحیح علمی دربرگیرندۀ شناسایی و نام گذاری آنها می شود؛ زیرا استفاده از نام های معمولی مشکلات های زیر را به وجود می آورد :
• انواع شناخته شده نام محلی ندارند
• نام محلی تنها در یک زبان کاربرد دارند.
• نام های محلی اطلاعاتی دربارۀ قرابت تکسا نمی دهند
• در نباتاتی که دارای پراکند گی وسیع هستند، برای یک نوع چندین نام وجود دارد
• اغلب دو یا چند نوع غیرمشابه نام مشترک دارند
قرن ها نام های نباتات چند نامی (Polynomial )؛ بوده اند یعنی این نام ها از بیشتر از دو نام )عبارات توصیفی متشکل از دوازده واژه( در یک ردیف ترکیب گردیده بود. ازآنجایی که این اصول نام گذاری بسیار پیچیده و پرزحمت بود کسپار بوهن ) 1623 )، سیستم نام گذاری دو نامی system (Binomial) را ابداع نمود و بعداً لینه تصمیم گرفت تا سیستم فوق را انکشاف دهد . او این نظریه را در اثر مشهورش زیر نام انواع نباتـــــــی (plantarum Species )که در سال 1753 نشر گردید، طرح نمود. دانشمندان این تاریخ را به حیث آغاز نام گذاری علمی پذیرفته اند . در این سیستم ، نام علمی یک موجود زنده که درواقع نام نوع آن نیز است ، از دو کلمۀ لاتین و یا لاتینی شده تشکیل شده است
I. Generic(Single genus) name اسم جنس
II. Specific epithetنوع پسوند
بنابراین، پیاز،Allium cepa نام گرفت. در این نام Allium اسم جنس و cepa پسوند نوع است
قوانین قوانین بین المللی نام گذاری نباتی
قوانین نام گذاری (Codes) نباتی برای نخستین بار در آثار لینه تحت عنوان هـای (Critica Botanica) ،( 1737 (و(Philosophia Botanica1751 مطرح گریده اند.
سیستمی از واژه ها، شکل ها و علامه ها که برای نمایش بعضی مفاهیم ویژه استخدام میشوند
اولین تلاش جدی برای طرح قوانین عمومی برای نام گذاری نباتی توســــــــط دی کاندول در سال 1813 با نشر کتاب Theorie elementaire de la botanique صورت گرفت که در آن قوانین نام گذاری نباتی به صورت مفصل توضیح گردید. این قوانین توسط فرزندش الفونس دی کاندول تعدیل و تقویت شده ، در اثرش به نام قوانین نام گذاری نباتی ( Lois de la nomenclature botanique) منتشر گردید. قوانین مذکور در اولین کنگرۀ بین المللی نبات شناسی ( IBC)که در پاریس (1867) دایر شد و به کود گذاری پاریس ( Paris code )مشهور است ، مطرح و پس از بحث و نظر تبادل ، به حیث راهنما برای نام گذاری قبول گردید . کود گذاری پاریس موردقبول اکثریت دانشمندان قرار نگرفته، در سال 1892 کو د جداگانۀ Rochester code را تأسیس کردند که در آن مفهوم Type معرفی شده ، قوانین حق اولیت ( Priority rules )سختی را تصویب نمودند؛ حتی اگر نام می Tautonym بود) در این روش اسم جنس به صورت پسوند نوع قبول می شد؛ نظیر : ( Malus malus).
در سال 1905 کود گذاری وین (Vienna code )جانشین کود گذاری پاریس گردید که در آن قوانین کتاب «انواع نباتی» لینه به عنوان نقطۀ شروع برای نام گذاری موردقبول قرارگرفته، شرح تشخیصی انواع جدید به زبان لاتین (Latin Diagnosis )ضروری شد . عده ی با قوانین کود گذاری وین نیز موافقت نکردند و در سال 1907 کود گذاری آمریکایی (American code) جانشین آن شد که نیازی به شرح تشخیصیۀ انواع جدید به زبان لاتین نداشت. سلسلۀ تدویر جلسات کنگرۀ بین المللی نام گذاری ادامه یافت سرانجام ، در سال 1930 پنجمین کنگرۀ بین المللی نبات شناسی در کمبریج انگلستان دایر و کود گذاری بین المللی صحیحی ایجاد شد که در آن روش تایپ (Type method) پذیرفته شد، تاتونیم ها رد شده، شرح تشخیصیه انواع جدید به زبان لاتین موردقبول قرار گرفت . از آن به بعد ، کود گذاری در کنگره های مختلف بین المللی نبات شناسی که هر شش سال بار یک دریکی از شهرهای مهم دنیا دایر می گردد ، بازنگری و تصحیح می شود.
هجدهمین کنگرۀ بین المللی نبات شناسی (آخرین) از 23 تا 30 جولای 2011 در شهر ملبورن کشور استرالیا دایر گردید.
انتشار کود، بر اساس این واقعیت است که نبات شناسی به سیستم دقیق و سادۀ نام گذاری نیاز دارد که مورد استفادۀ نبات شناسان تمام کشورها قرارگرفته بتواند.
هدف کود گذاری ایجاد روش نام گذاری ثابت برای انواع تکسانومیک و عدم استفاده از نام ها ی مبهم و گمراه کننده در تکسانومی است . کود ICBN ، شامل سه بخش اصلی و پنج ضمیمه میشود
(Principles) اصول •
• قوانین (Rules ) و توصیه ها ( Recommendations)
• پیش بینی ها( Provisions)
اصول ICBN ، شامل شش اصل زیر بو ده، راهنمای تکسانومیست ها برای اصلاح کود است:
1. نام گذاری نباتی مستقل از نام گذاری حیوانی است. کود به طور یکسان برای گروه های تکسانومیک مربوط به نباتات به کار می رود( کود گذاری نباتات شامل قارچها می شود؛ اما باکتری ها را شامل نمی شود
2. کاربرد نام های گروه های تکسانومیک ( Taxa ) با نام گذاری تایپ (Nomenclature type) تعیین می شود
3. . نام گذاری یک گروه تکسانومیک بر اساس اصل اولیت انتشــــــــــــــار است (Application of priority )
4. به استثنای حالت های ویژه، هر گروه تکسانومیک با یک محدوده، موقعیت و سطح خاص می تواند تنها دارای یک نام صحیح باشد که اولین نام مطابق این قوانین است.
5. نام های علمی گروه های تکسانومیک و مشتقات آنها باید لاتین باشد؛ یا نام های باشند که از زبان های دیگر گرفته شده ، به شکل لاتین درآورده شده اند.
6. قوانین نام گذاری معطوف به گذشته اند( (Retroactive ؛ مگر اینکه با محدودیت مواجه شوند. قوانین ICBN ،شامل هدایت ها ی مفصل در مورد تمام نکات وابسته به نام گذاری نباتات میشوند. نام ها ی مخالف این قوانین اعتبار قانونی ندارند. توصیه های ICBN ،به طور عموم بخش های عملی تطبیق قوانین را در برگرفته، مسایل فرعی را در رابطه به نام گذاری ها در آینده روشن می سازند. پیش بینی ها، از تطبیق آخرین قوانین نظارت می کنند.
قوانین ICBN
1. نام ها ی تکسا (Names of Taxa)
مطابق مادۀ اول کود بین المللی، تکسا ردیف هر گروه تکسانومیک را مشخص می سازد . ردیف نوع (Species rank )در قاعدۀ سلسلۀ مراتب رد یف ها قرار داشته هفت ردیف اصلی تکسا از بالا به پایین ازاین قرارند
Kingdom (regnum)
(Division, phylum) Division or phylum
Class (clasis)
Order (ordo)
Family (familia)
Genus (genus)
Species (species)
مطابق قوانین پیشنهادی ICBN نام یک تکسون مافوق نوع ( Super species ) همیشه با یک پسوند (Suffix )خاتمه می یابد. پسوند نام نشان دهندۀ ردیف آن است. گروه های وابسته به سطوح بالاتر از جنس یک نامی (Uni nomials )بوده، به صورت جمع استعمال می شود . در جدول 5-1 خلاصه کتگوری تکسانومیک و پسوند هر تکسون با مثال نشان داده شده است. توجه نمایید که اسامی بالاتر از جنس یک اسمی هستند
جدول خلاصۀ کتگور ی ها ی تکسانومیک و پسوندهای آنها براساس دستور ICBN
جدول خلاصۀ کتگوری ها ی تکسانومیک و پسوندهای آنها که از سوی ICBN به نشر رسیده است
Example Suffix Category
Chlorobionta, plantae (various) Kingdom
Spermatophyta Eumycota phyta, -mycota(fungi) Phylum (Division)
Pterophytina Eumycotina -phytina mycotina(fungi) Subphylum
Magnoliopsida Chlorophyceae Basidiomycetes opsida
-phyceae(algae) -mycetes(fungi) Class
Pteropsisdae
Rosidae
Cyanophysidae
Basidiomucetidae opsidae
-idea(seed plants)
-physidae(Algae)
mycetidae(Fungi) Subclass
Dillenianae anae Superorder
Rosales ales Order
Rosineae -ineae Suborder
Rosoidieae oideae Subfamily
Brassiceae -eae Tribe
Rosinae -inae Subtribe
Pyrus, Allium, Arabis, Rosa, Polypogon -us, -um,is ,-a, -on Genus
Cuscuta subgenus Eucuscuta Subgenus
Scrophplaria section Anastomosanthes Section
Scrophplaria subsection Vernales Subsection
Scrophplaria series Lateriflora Series
Rosa canina Species
Crepis sancta subsp.bifida Subspecies
Lantana camar var. varia Variety
Tectona grandis f. punctata Forma

2. نام خانواده
نام خانواده صفت جمع بوده، همیشه از یکی از جنس ها مشتق شده، به آخر آن پسوند aceae - اضافه می شود ؛ مثالا : اگر جنس Rosa باشد نام خانواده این طور نوشته میشود: Rosaceae یک استثنا ء در پسوند نویسی نام سطوح هشت خانواده نباتات دار گل است که نام های اصلی آنها مطابق این قانون نیست؛ لیکن به دلیل استفادۀ سنتی ، آنها پذیرفته و تأیید شده اند. این خانواده ها با نا م ها ی تغییریافته ( مطابق با قوانین).

جدول خانواده های سنتی
نام سنتی )قدیمی( نام جانشین معادل دری
Cruciferae Brassicaceae شب بوها
Guttiferae Clusiaceae
Liguminosae Fabaceae باقلی ها
Umbilliferae Apiaceae چتریان
Compositae Asteraceae
Labiatae Lamiaceae
Palmae Arecaceae خرما
Gramineae Poaceae گندمیان

در جدول 9-1 آمده است . جدول خانواده های سنتی نام سنتی (قدیمی) نام جانشین معادل نام تکسای بالاتر از ردیف خانواده با حذف پسوند خانواده وعلاوه نمودن پسوند ویژۀ ردیف ساخته می شود . نام Order از اسم یکی از خانواده ها گرفته شده ، در آخرش پسوند (ales ) اضافه می شود.
تکسای فوسیلی به حیث Morphotaxa تلقی می شوند. یک Morphotaxa من حیث یک تکسون فوسیلی تعریف می شود که به مقصد نام گذاری تنها بخش ها، مراحل زنده گی و یا حالت محافظت شدۀ آن را در برمی گیرد که توسط Nomenclature type مربوطه نمایش داده می شود.
3.نام جنس
اسم جنس واژۀ ، یک نامی است که همیشه اسم بوده، مؤنث، خنثی و یا مذکر است که با پسوندهای زیر مشخص میشود: us -و pogon – برای مذکر، um -برا ی خنثی، a- و is –برای مؤنث. نام جنس باید با حرف بزرگ لاتین شروع شود، منابع معمول برای تعیین نام ها ی جنس های نباتات عبارت اند از :
1. توصیفی ، یعنی به علت خواص برگ، ساقه و غیرۀ خود به لاتین نام گذاری شده باشد ؛ مثلا : Xanthoxylon به معنای چوب زرد، Hepatica به معنای برگ های کبد مانند و Acanthospermum به معنای میوۀ خاردار.
2. نام بومی نبات که به وسیلۀ علما به لاتین برگشتانده شده باشد ؛ مثلا : Quercus که نام قدیمی بلوط بوده، توسط رومی ها به لاتین برگشتانده شده است یا ؛ Narcissus نام نرگس است که از کلمۀ یونانی Narcissus) خدای یونانی که عاشق زیبایی خودش شده بود( به لاتین برگشتانده شده است. .
3. برخی از جنس ها به افتخار نام علمای که آنها را کشف اند کرده یا بعضی از شخصیت های مهم نام گذاری میشوند؛ مانند : Linnaea برای لینه و Victoria برای ملکه ویکتوریا انگلستان، Condollea به افتخار Candolle de. P. A..8
4. نام مکان ؛ مانند: Afghanica برای افغانستان، Arabis برای عربستان و Sibiraea برای سایبریا. .
5. اگر نام جنس دو یی واژه باشد با خط فاصله از هم جدا میشود ( ursi-Uva)
6. نام جنس می تواند به تنهایی تحریر گردند؛ اما تحریر نام Specific epithet به تنهایی مجاز نیست و همیشه فوراً به تعقیب نام کامل جنس و یا حرف اول نام جنس تحریر می گردد (Rosa canina or R.canina) و درصورتیکه نام جنس تغییر کند بانام جنس، به جنس بعدی منتقل میشود.
7. نوع چند بار تکرار شود، فقط بار یک به صورت کامل نوشته میشود و در موارد بعدی میتوان حرف بزرگ آن را به صورت اختصار نوشته، به دنبال آن پسوند نوع ذکر شود.
8. درصورتیکه یک جنس به دو یا بیشتر جنس ها می شکند، نام جنس اصلی با type نوع به جنس بعدی حفـــظ می گردد.
9. نام جنس درختان با هر پسوندی مؤنث است؛ زیرا درختان معمولا در لاتین مؤنث هستند؛ مانند : جنس درختان صنوبر (Pinus)، جنس درختان آلو، بادام، شفتالو... (Prunus )و جنس درختان بلوط (Quercus)
4.نام نوع
نام نوع ، دو نامی یا دو واژه یی است که شامل نام جنس و پسوند نوع است؛ مانند :
.Toxicodendron radicans
مطابق مادۀ 32 ICBN پسوند نوع دارای مشخصات زیر است:
• صفت، اسم، نام شخص یا نام محل و غیره باشد
• همیشه به حروف کوچک لاتین نوشته می شود؛ به استثنای هنگامیکه پسوند نوع نام یک شخص باشد و یا اینکه از یک نام معمولی یا اسم جنس قدیم مشتق شده باشد. در هنگام چاپ کردن ، نام جنس و پسوند نوع به صورت مایل (Italic ) یا با حروف ضخیم (Boldface )تحریر گردد و درصورتیکه با دست می گردد ؛ یا توسط ماشین تایپ می شود ، بایست زیر آن خط کشیده شده ، به این وسیله از جمله های اطراف خود متمایز باشند
• پسوند نوع معمولا یک واژه یی است ؛ ولی اگر دو واژه یی باشد ، با خط فاصله از هم جدا میشوند ؛ مانند .pastoris - bursa Capsellaهنگامیکه یک نوع به دو یا چند نوع دیگر تقسیم میشود ، پسوند نوع برای نوعی حفظ میشود که دارای type است. نوشتن نام و یا مخف نام مؤلف پس از نام پسوند نوع حتمی بوده ، زیر آن خط کشیده نمی شود.
نام تکساهای که در داخل نوع قرار دارند( Names of infraspecific taxa)
• نام Subspecies ، سه نامی است و با افزودن پسـوند Subspecific epithet به نام نوع ایجاد می گردد؛ برای مثال .diversilobum Toxicodendron radicans ssp
• نام Variety ، درون یک Subspecies ، به صورت چهار نامی تحریر میشود؛ و مانند Bupleurum falcatum ssp.eufalcatum var. hoffmeisteri : درصورتیکه متعلق به Subspecies نباشد ، به صورت سه نامی معرفی می شود؛ مانند: Brassica oleracea var capitata.
• نام شکل (Forma) ، نیز به عین ترتیب تحریر می گردد ؛ نظیر: Prunus cornuta forma villosa.
(Type method ( 6.روش تایپ
مطابق مادۀ هفتم کود بین المللی، نام ها ی گروه های مختلف تکسانومیک بر اساس روش تایپ تعیین میشود که در آن یک نمایندۀ خاص گروه ، منبع اصلی نام گذاری آن گروه است. این نماینده، تایپ نام گذاری (Nomenclature type )یا به طور ساده تر Type و این روش، تایپ بندی (Typefication) نامیده می شود. type حتماً نباید شاخص ترین عضو گروه باشد. type تنها نام تکسای خاص را تثبیت می کند ؛ مانند : نمونه های هرباریومی یا یک تصویر. type ،نام صحیح یا نام مترادف بوده میتواند . Type ، به حیث مآخذ و مقصد یک نام اجرای وظیفه نموده ، تثبیت می نماید که نام به کدام اساس انتخاب شده است؛ برای مثال: Mimosa تایپ خانوادۀ Mimosaceae است. در خانوادۀ Utricaceae نمونۀ تایــپ Oltrica است. این به ترتیب، در تکساهای Family و بالاتر از آن، Genus تایپ آنها است. نوع، تایپ یک جنس خاص است، مانند : pratensis Poa که تایپ جنس Poa است. تایپ نوع یا تکسای Subspecies ، نمونه یی است که در هرباریوم نگهداری می شود. درصورتیکه یک تایپ حفاظت شده نتواند؛ تایپ ، شرح و یا یک تصویر بوده می تواند. قانون کود گذاری، تایپ ها را چنین بیان می نماید:
: Holotype (a نمونۀ اختصاصی که توسط مؤلف برای نشان دادن تایپ نام گذاری یک نوع استــفاده می شود و در محل مطمئن نگهداری می شود. اشاره به هولوتایپ موقع معرفی نوع جدید ضروری اس.
Isotype ( b نسخۀ دوم هولوتایپ است که از همان مکان، در همان زمان و توسط همان شخص جمع آوری شده است. معمولا دارای شمارۀ جمع آوری مشابه بوده ، به صورت a ،b ،c و d از هم تفکیک می گردند. ICBN توصیه می نماید تا Isotype توسط نام جداگانۀ معتبر معرفی شود
. Syntype (c دو یا چند نمونه است که در صورت فقدان Holotype توسط مؤلف استفاده می شود و یا به عبارت دیگر دو یا چند نمونۀ که همزمان به عنوان تایپ در نظر گرفته می شوند ) نسخۀ دوم از Syntype عبارت از Isosyntype است
:Paratype(d اگر دو یا چند نمونه به طور همزمان به عنوان تایپ در نظر گرفته شـــود ؛ نمونه ها نسبت به هم Paratype می شوند
: Lectotype (e وقتی Holotype انتخاب نشده ، یا از بین رفته باشد، نمونه یی از بین Isotype ، Paratype یا Syntype انتخاب شده ، به عنوان Lectotype معرفی می شود
:Neotype (f یک نمونه یا تصویر انتخاب شده که مدت هاست نام نوع آن استفاده میشود؛ اما Holotype،Isotype ،Syntype و Paratype ندارد
:Epitype ( g نمونه یا تصویر انتخاب شده است که Holotype ،Lectotype ای Neotype دارد؛ ولی نمی توان آنها را به منظور کاربرد دقیق نام یک تکسا شناسایی نمود. به عبارتی نمون ه تخریب شده ، چیزی از آن مشخص نیست. پس زمانی که Epitype در نظر گرفته می شود Holotype ، Lectotype یا Neotype تأییدکنندۀ Epitype نیز باید ذکر شود. در بیشتر مواردی که Holotype وجود ندارد، Paratype نیز وجود نداشته، همه نمونه ها Syntype خواهند بود . زمانی که یک نویسنده دو یا چند نمونه را به صورت تایپ معرفی می کند ، نمونه های باقی مانده ، Paratype هستند و Syntype نمیشوند
Topotype ( h ،عبارت از نام است که معمولا به نمونۀ داده می شود که از عین منطقۀ که Holotype جمع آوری شده بود.
هنگامیکه برای نخستین بار یک گزینۀ Subspecies مشخص می گردد، خودبه خود دو Infraspecefic taxa ایجاد می نماید: یکی از آنها که تایپ نمونۀ نوع را با خود دارد، باید پسوندی شیبه پسوند نوع داشته باشد؛ به عنوان مثال : Acacia nilotica.ssp nilotica این نام،Autonym است و نمونه یک Autotype است . گزینۀ دومی، هولوتایپ خود را داشته، از پسوند نوع توسط پسوند جداگانه تفکیک میشود؛ برای مثالAcacia nilotica ssp indica..
7.ذکر نام مؤلف (Authority)
برای اینکه نام یک نبات کامل، دقیق و درست باشد باید بانام مؤلف یا نویسنده هایی همراه باشد که برای اولین بار آن را منتشر اند ساخته . معمولا، نام مؤلفان به صورت اختصاری ذکر میشود؛ مثالً .Linn یا .L برا ی کارل لینه، .Benth برای جی، بنتام، .Hook برای ویلیام هوکر و .DC برای Candolle de. P. A ... و غیره. ذکر نام مؤلف تابع مقررات زیر میشود:
1. نام با یک مؤلف: زمانی که یک مؤلف نامی را پیشنهاد می کند ، نام او پس از نام نوع یا هر تکسای دیگر قرار می گیرد؛ مانند Solanum nigrum Linn.
2. نام با چند مؤلف: نام چند مؤلف به صورت های زیر ذکر میگردد
استفاده از :et زمانی که دو یا چند مؤلف نوع جدیدی را منتشر ساخته و یا نام جدیدی مطرح می کنند، نام آنها توسط et به هم وصل میشود؛ مانندDelphinium viscosum Hook.f. et Thomson.
استفاده از قوس ها :(Parentheses)هنگامیکه یک نوع از یک جنس به جنس دیگر منتقل می گردد، پسوند نوع اولیه که به نام Basionym یاد می گردد باید حفظ شود؛ برای مثال : Myrobalamus bellirica برای اولین بار در سال 1791 توسط Gaetner نام گذاری شــــــــــــد این در سال 1791 Myrobalamus bellirica. Gaetner. درسال1805 نبات توسط Roxb به جنس Terminalia منتقل شــــــــــد.
) Terminalia bellirica (Gaetner.) Roxb.1805مؤلفان یا مؤلف نام اصلی که پسوند نوع آنها تغییریافته است درون قوس ها و نام مؤلف یا مؤلفانی که نام را تغییر ،اند داده خارج از قوس ها قــــرار می گیرد( . در مثال Terminalia bellirica ، Basionym ،Myrobalamus bellirica بالا است
استعمال :ex هرگاه یک نام توسط یک نویسنده برای اولین بار و به صورت نامعتبر پیشنهاد و توسط نویسندۀ دیگر به طور معتبر منتشر گردد نام ، آنها توسط ex باهم متصل میشود؛ مانند: Cerasus cornuta Wall. ex Royle. استعمال :in هنگامی مؤلفان توسط in به هم می پیوندند که مؤلف اولیه، یک نوع یا نام جدید را در مقالات یا مطالب منتشرشدۀ مؤلف دومی منتشر کنند، مانندCarex kashmirensis Clarke in Hook.f
کالارک، نوع جدید خود را در فلورای هند بریتانوی که مؤلف آن جی. دی. هوکر بود، به نشر رسانید
استعمال Emend :زمانی نام دو مؤلف با Emend به هم می پیوندد )Emendavit عبارت از شخصی است که تصحیح را انجام می دهد که ( دومین مؤلف تغییراتی در Diagnosis تکسون یا محدودۀ (Circumscription)آن بدون تغییر تایپ ایجاد کرده باشد؛ مانند: Phyllanthus Linn. emend Mull
استفاده از کروشه Brackets Square [ ]
کروشه ها برای نشان دادن نقطۀ پیش از آغاز تطبیق اصل » حق مؤلف « استعمال می شوند؛ برای مثال : نام جنس Lupinus توسط تورنفورت در سال1719 منتشر گردید ؛ ولی در سال 1753 که تاریخ شروع نام گذاری نباتی بر اساس کتــــــاب plantarum Species لینه است، نام مناسب این جنس به صورت .درآمد Lupinus [Tourne.] Linn
هنگامیکه یک تکسون Subspecies نام گذاری می شود، نام مؤلف هم برای پسوند نوع و هم پسوند Subspecies تحریر می گردد؛ نظیر : Acacia nilotica (L.) Del. ssp. indica (Benth.) Brenan.

 

فصل چهارم
تاریخچۀ طبقه بندی
جستجو برای دریافت آغاز طبقه بندی موجودات زنده، ما را به گذشته های دور که بشر هنوز قادر به نوشتن و کتابت نبود، می برد. حیوانات گوشت خواری که بین شکارچی و شکار خود و حیوانات نبات خواری که بین نباتات سمی و غیر سمی تفاوت قایل شده نمی توانستند محکوم به نابودی بودند. این حادثۀ تلخ در طبیعت گا هگاهی اتفاق افتاده است. حیوانات مالک توانایی تشخیص نمونه های مشابه بوده، قادر به دادن پاسخ به آن ها بودند. فکر می شود، انسان ابتدایی نیز عین خصوصیات را داشته اند و قادر به تفکیک بین حیوانات و نباتاتی که بقایش را درروی زمین تضمین می کردند، بودند.
هنگامی که انسان اولیه در حدود دو تا سه میلیون سال قبل زبان را انکشاف داد، تبدیل به اولین سیستماتیست بیولوژیکی گردید. نخستین چیزهای که او دربارۀ آن ها به سخن گفتن پرداخت، نباتات و حیوانات بودند که او از آن ها به حیث حیوانات قابل خوردن و حیوانات شکارچی و یا نباتات قابل خوردن و نباتات غیرقابل خوردن یاد می کردند. به این ترتیب، اغلب انسان های اولیه تکسانومیست های اولیۀ نباتات یا حیوانات بودند. نظریات ابتدایی در مورد گروه های نباتات و حیوانات توسط این زبان ابتدایی بین انسان ها به صورت سین هبه سینه به شرکت گذاشته می شد.
مطالعات در مورد جمعی تهای انسان های اولیۀ امروزی نشان می دهد که این ها نیز از قابلی تهای زبانی برای تفکیک درست بین نباتات که با آن ها آشنایند، استفاده می نمایند. علاوه بر آن، تشخیص تکساها توسط این جوامع شبیه به کارکرد دانشمندان امروزی به شکل مصنوعی است. این نوع طبقه بندی به وسیلۀ جمعی تهای محدود ایجادشده که پایۀ علمی یا سیستماتیک (Folk Taxonomy) نداشت. به همین دلیل، به نام تکسانومی قومی
یاد می شود. این بدان معنی نیست که سیستماتیک قومی (Folk systematics) قومی مستقیماً به سیستماتیک امروزی تکامل کرده است؛ اما نمی توان منکر شد که تکسانومیست ها معلومات مفیدی از آن به دست آورده اند. پیشرفت تاریخی طبقه بندی نباتات به حیث یک علم از مراحل مختلف عبور کرده است:

• )Artificial systems( سیستم های مصنوعی
• )Natural systems) سیستم های طبیعی
• ( Phylogenetic systems) سیستم های فایلوژنی

 

سیستم های مصنوعی
امروزه، اکثریت مردم سیست مهای مصنوعی را برای طبقه بندی چیزهای بیجان استعمال می کنند. ازآنجایی که در این سیستم تعداد کم اوصاف پیش از آغاز طبقه بندی مشکلات کمی برای شرح، اندازه گیری و مقایسۀ حال تهای )a priori( تعیین می شوند از طریق ذهنی و با در نظر داشت بعضی )Ranks( اوصاف به وجود می آید. ردیف ها حال تهای صفت تعیین می شوند.
Herbalist سیستم های مصنوعی برای طبقه بندی نباتات برای اولین بار توسط اولیه بر اساس مشخصات ظاهری نباتات پیشکش شده است. لینه، نیز سیستم مصنوعی بر اساس ساختمان اعضای جنسی نباتات مطرح کرده است.
در قرون اولیه
فرهنگ های باستانی چین، مصر، هند و عراق کشت و نسل گیری نباتات را در خود داشته است.
370) تا 280 سال قبل از میلاد ( ،Theophrastus تاریخ ثبت شدۀ طبقه بندی با فیلسوف و طبیعی دان یونانی آغاز می گردد. او شاگرد ارسطو و افلاطون بوده، تحت راهنمایی های آن ها نبات شناسی را در آتن می آموخت. تعداد قاب لتوجه از نباتات را درختچه ها ، (Under shrubs) بوته ها ،(Herbs) می شناخت که آن ها را به علفها تقسیم کرده بود. وی بین نباتات فاقد دانه و گل حقیقی )Trees( و درخت ها Shrubs(
)Phanerogams or Spermatophytes و نباتات دارای دانه و گل حقیقی)Cryptogams(برگ های )Corolla( و جام گل )Calyx( تمییز قایل شد. او اظهار نمود که کاسه تعدیل شده هستند. از مهم ترین آثار )De Historia plantarum( اثر مشهور او به نام تاریخ نباتات قدیمی بیولوژی به شمار می رود که در آن تعداد زیاد نا مهای نباتی تذکر داده شده که،)Narkissos or Narcissus(Narcissus pseudonarcissus)( ازجمله چندین نام نباتی؛ نظیر: نرگس درخت عود یا صبر ،)Asparagus(Asparagus officinalis)( مارچوبه و ... غیره )Daucas(Daucus carota)( زردک ،)Aloe(Aloe vera and A. ferox)( که توسط تئوفراست پیشنهادشده بودند تا امروز در ادبیات نبات شناسی استعمال می شوند. تئوفراست، سیستم طبقه بندی نداشت؛ بنابراین، برای هر نباتی بر اساس کاربردهای دوایی یا هر صفت دیگری که برای آن ها متصور بود شرح کوتاهی داده بود؛ اما او از موجودات زندۀ میکروسکوپی اطلاعی نداشت. تئوفراست به نام پدر علم نبات شناسی مشهور است.
کتاب علم حیات (Vrikshayurveda) که توسط دانشمند هندی به نام Parasara (120تا 50 قبل از میلاد ( نوشته شده؛ ازجملۀ نخستین کتاب هایی است که نباتات را به صورت علمی توضیح می نماید. این کتاب دارای فص لهای جداگانه در مورد مورفولوژی ویژ ه گی های خاک، جنگل های هند و جزئیاتی در مورد ساختمان درونی نباتات است. او در این کتاب راجع به تولید مواد غذایی در برگ صحبت نمود. او نباتات را ازنظر مورفولوژی به گروه ها تقسیم نمود. فکر می شود این کتاب قبل از تولد مسیح نوشته شده باشد؛ اما چند دهه پیش کشف گردید.

سیستم های طبیعی
باوجودی که لینه نخستین تکسانومیستی بود که سیستم طبقه بندی نباتات بر اساس اعضای جنسی را بنیاد گذاشت؛ اما در سیستم او چندین نبات غیر خویشاوند در یک گروه
Prunus قرار گرفتند؛ برای مثال: در این سیستم به دلیل داشتن عین تعداد اعضای تذکیر Cactus با یکجا طبقه بندی شده بود. این امر تکسانومیس تهای بعد از لینه را مجبور  ساخت تا تکسانومی طبیعی تر را مطرح نمایند. سیست مهای طبیعی قبل از نشر تئوری تکامل داروین رایج بود. سیست مهای طبیعی بر قراب تهای طبیعی استوارند. اختلاف بین طبقه بندی های در هر دو .» قسم و نوع « است و نه در » درجه و اندازه « مصنوعی و طبیعی بیشتر در سیستم، طبقه بندی بر مشابه تها استوار است. در طبقه بندی مصنوعی بعضی از اوصاف مهم که به سهولت قاب لمشاهده باشند به حیث معیار تفکیک مشابهت یا عدم مشابهت انتخاب می شوند؛ درحالی که در طبقه بندی طبیعی مجموع شباه تهای مورفولوژیکی و حال تهای اوصاف که مشاهده می شوند به حیث معیار مشابه تها و یا عدم مشابهت ها استعمال می شوند. انتخاب، مقایسه و ارزیابی اوصاف برای تعیین ردیف گروه ها توسط تکسانومیست صورت می گیرد و اوصاف تشخیصیه پس از ساخته شدن طبقه بندی و طرح یک کلید برای شناسایی، مشتق می شود. از این نظر، طبقه بندی طبیعی را نیز می گویند. مهم ترین سیست مهای طبیعی عبارت اند از: Polythetic classification 5191تا 5301 (، در اثرش تحت ( Michel Adanson نبات شناس فرانسوی • که در سال 5119 به نشر رسید. با دلایل متنوع Familles de plantes عنوان استفاده از اوصاف « : با انتخاب مصنوعی اوصاف موافقت نکرده، بیان داشتطبیعی در طبقه بندی نسبت به اوصاف دیگر مفیدتر هستند جنس بزرگ از نباتات درختی یا درختچه یی شامل گیلاس، آلو، بادام، شفتالو و زردآلو می شود. - و آردر Cactaceae هر یک از نباتات گل دار دو مشیمه مربوط به خانواده - Caryophyllales
• نخستین طرح طبقه بندی بر اساس اوصاف طبیعی در سال 5133 توسط Antoine-Laurent de Jussieu
1748 تا 1836 (، فرانسوی ارائه گردید. چهار برادر خانوادۀ جوسیو خدمات بزرگی برای تکسانومی نباتی انجام داده اند. جوسیو نباتات را به سه دستۀ عمده طبقه بندی نمود: نباتات فاقد مشیمه نباتات یک مشیمه و نباتات دو مشیمه. تأکید زیاد او بر ،)Acotyledones( و موقعیت اعضای جنسی )Petal( حضور یا عدم حضور و تعداد مشیمه، گلبرگ تذکیر بود. این سیستم، فلسفۀ سیستم طبیعی را در میان نبات شناسان بنیان گذاشت. تمام صد آردر که امروزه به نام در 15 صنف شناخته می شوند.

 

 

سیستم طبقه بندی انتونیوجوسیو 1789
1. Acotyledones
2. Monocotyledones
3. Dicotyledones
i. Apetalae
ii. Monopetalae
iii. Polypetalae
iv. Diclines irregulares

• خانوادۀ دیگری که معاصر خانوادۀ جوسیو بود، خانوادۀ 1778) A. P. de Candolleتا 1841 است. دی کاندول در کتاب خود زیر عنوان مبانی نظری نبات شناسی،(Theorie elementaire de la botanical) سیستم جدیدی از طبقه بندی نباتات را ارائه نمود. او در طرح خود سیستم طبیعی را کاملاً رعایت نموده، تمام نباتات مشابه را در کنار هم قرارداد و نباتات را به دو گروه عمده طبقه بندی نمود و نباتات دارای انساج انتقالی. (Cellulares) نباتات فاقد انساج انتقالی. وی تلاش فهرست تمام نباتات عالی شناخته شدۀ سراسر جهان را در اثرش زیر عنوان ( Prodromus systematis naturalis regni vegetabilis که در سال (1816) به نشر رسید، عرضه نماید. تلاش او در این راستا تا لحظۀ مرگش در سال 1841ادامه یافت پروژۀ مشابه توسط فرزندش1806) Alphonse تا (1893 تا 1873 ادامه یافت؛ اما این پروژۀ بزرگ هی چگاه تکمیل نشد.
• آخرین، بهترین و مستندترین سیستم طبیعی طبقه بندی توسط) George Bentham 1800تا1884)
1878) Sir Joseph Dalton Hooker تا (1911 ، مطرح گردید. آن ها نباتات را به دقت و بر اساس طرح طبیعی طبقه بندی کردند. آن ها بیشترین سود را از مواد موجود در هرباریوم برده، نتیجۀ به نشر سپردند. نتیجه کارخود ر در اثرشان زیر عنوان Genera plantarum تمام جنس های شناخته شدۀ نباتات دانه دار به یک مشیمه یی ها و دو مشیمه یی ها طبقه بندی گردیده اند. درمجموع آن ها 97205 نوع متعلق به 7569
جنس و 200 خانواده را بر اساس مطالعات شخصی شان بر روی نباتات، تشریح کرده اند. سیستم طبقه بندی بنتام و هوکر هنوز هم از بهترین سیستم های طبقه بندی؛ به ویژه ازنظر کارهای لابراتواری است.

سیستم های فایلوژنی
انتشار تئوری تکامل عضوی داروین در سال 5313 زمینۀ عینی انکشاف سیستماتیک مدرن را فراهم آورد. سیست مهای این دوره بر اساس وقایعی که درگذشته رخ داده اند استوار بود. نبات شناسان تلاش نمودند تا در طبقه بندی های خود روابط ارثی و فایلوژنتیک را انعکاس دهند؛ نه اینکه خواسته ها و نظریه های خود را در مورد فایلوژنی بیان کنند. این روابط توسط دیاگرا مها نمایش داده می شدند. اکنون، این طبقه بندی نباتی توسط
،Electic ،Evolutionary ،Phylogenetic ،Phyletic دانشمندان به نا مهای یاد می گردد؛ اما باوجوداین پیشرف تها، پروسۀ طبقه بندی Gradistic و Syncretistic همانند گذشته صورت می گرفت اوصاف انتخاب، تشریح و اندازه می شدند و حالت های صفت همانند طبقه بندی طبیعی مقایسه می شدند. درواقع، پروسۀ طبقه بندی و سلسلۀ
مراتب صنف ها تغییری نکردند. آنچه تغییر کرده بود تلاش دانشمندان برای دریافت منشأ شباهت ها و اختلاف ها بود. مهم ترین و مشهورترین این سیست مها ازاین قرارند:

1889 تا 1839( August Wilhelm Eichler) و 1849 تا 1805 (Stephan Endlicher) .1
دو دانشمند جرمنی از نخستین دانشمندانی شمرده می شوند که کار بر اساس این طرز فکر را آغاز نمودند. آنها سیستم های فایلوژنتیک طبقه بندی نباتات را مطرح کردند. بعداً، طرح آن ها توسط -1844) Adolf Engler 930)1. Karl Anton Eugen Prantl و1849 )تا 1893تعدیل و انکشاف داده شد.
کار این دو دانشمند زیر عنوان Die Natürlichen Pflanzenfamilien چندین جلد چاپ شد. طرح آن ها نشان می دهد که آن ها از نباتات ساده شروع دو مشیمه بوده، دارای گل های Salicaceae کرده اند )برای مثال: اعضای خانوادۀ ساده هستند و شامل درختان سپیدار و بید می شود(و به نباتات حاوی گل های با or Compositae Asteraceae ساختمان مغلق پایان بخشیده اند )برای مثال: اعضای خانوادۀ دو مشیمه اند؛ اما دارای گل های مغلق هستند(. امروزه، اکثریت نهادهایی که با چاپ و نشر مطالب مربوط به تکسانومی سروکار دارند طرح انگلر و پرانتل تعقیب می نمایند.
2. کار مهم دیگر که معاصر انگلر بود، کار Charles Edwin Bessey
(1845 تا1915 ، استاد پوهنتون نبراسکای ایالات متحدۀ امریکا است. بیسی، نباتات گل دار را به اساس روابط تکاملی شان دسته بندی کرد. او آن ها را به اساس بدویت((Primitiveness اوصاف شان طبقه بندی نموده، و پیشرفت (Advanceness ) روابط تکاملی را به صورت فایلوگرام نشان داد، بدین صورت که گروه های ابتدایی
در قاعده و گروه های پیشرفته در رأس شاخه ها قرار می گرفتند. طرح وی مشابه نبات کاکتوس بود که به نام کاکتوس بسی (Besseyan cactus) معروف شد.
3. دانشمندان دیگری که با سیستم طبقه بندی فایلوژنتیک موافق بودند شامل ( Richard Wettstein
، 1862 تا (1931، از اتریش Johannes Gottfried Hallier ، 1868 تا 1938 (از جرمنی و ( John Hutchinson 1884تا 1972 ازنگلستان می شود.

مرحله های تحقیقاتی نام گذاری و طبقه بندی نباتات
چون دانش ما درباره تمام نباتات جهان یکسان نیست و برروی این دلیل طبقه بندی نباتات شامل چهار مرحله ذیل می باشد.
1) مرحله کاوش ((Exploratory Phase
که شامل مرحله تشخیص نباتات بوده و نباتات عمو¬¬¬¬¬¬¬¬¬ماً از موادی محدودی خشک شده لا براتوار تشخیص می شوند. در اینجا ورق های شامل معلومات مکمل ساحه (مثل محل ارتقاع ، تاریخ و...) دارای اهمیت فراوان است. اکثر مناطق استوایی جهان ودارای کوهستانی شرق میانه بین دریایی ایندوس (Indoas)ودریای دجله
(Tigris)تحت این مرحله طبقه بندی می شود. درین جا مورفولوژی و پراکنده گی حقایق را فراهم می سازد.
که بالای آن تکسانومی بناء یافته است. مواد محدودی یعنی تصمایم تکسانومیکی کاملاً یک امر ارادی است. این تصمایم زمانیکه مواد اضافی به گسترش تکسانومیت ها قرار گرفت تجدید می شوند. این مرحله کاویشی سیستماتیک نباتی همیشه درجریان بوده واکمال آن بعید بنظر میرسد. اکنون سوالیکه بمیان میاید این است که آیا تکسانومیت اجسام حیه اکه قبل از اینکه از بین بروند ثبت نمایند؟
2) مرحله ترکیبی ((Consolidation Phase
عبارت از مرحله است که در آن انواع نباتات هم در لابراتوار هم در ساحه طولانی مطالعه گردیده اند.
مواد لابراتوار بسیار فراوان بوده و تنوعات علمی و منطقوی بصورت مفصل مطالعه گردیده است اکثر نباتات حوزه مدیترانه و شرق نزدیک تحت این مرحله طبقه بندی می شوند. اکثر نباتاتکه درین مرحله کاویش بر اساس مواد محدود لابراتوارتشریح گردیده اند درین مرحله بدقت تحت مطالعه قرار گرفته وبه اثبات رسیده است که این نباتات تنوع انواع دیگر بوده اند. بنابراین درین مرحله کثرت نام ها وجودداشته که این معضله بوسیله اسمای مترادف حل گردیده است. اما کاوشهای علمی بیشتر باعث کشف تعداد فراوان انواع جدید گردیده که این پدیده باعث تجدید ساحه های جنس(Einirie limits ) نباتات گردیده در نتیجه گیاه نامه ها،مرفوترافیها و ادبیات جیوبوتانیک بوجود میاید. و دانش روز افزون در مورد نباتات جهان زمینه ارتباط تکاملی نباتات را فراهم میسازد.
3) مرحله بایو سیستماتیک ((Biosystematics Phase
نه تنها دارای مشخصات جغرافیایی نباتات می باشد بلکه حاوی اطلاعات فراوان سایتولوژیکی و بایوسیستماتیک نیز می باشد. پدیده اخیرالذکر (سایتولوژیکی)با تعداد،مورفولوژی کروموزم ها،عکس العمل ها ،موانع نسلگیری و اطلاعات درباره ثبوت و کنترول جینوتایپ صفات سروکار دارد. قسمتی از شمال و غرب ومرکز اروپا ،امریکایی شمالیو جاپان که دارای ازدیاد روز افزون نباتات میباشد تحت این مرحله طبقه بندی میگردد. لابراتوار که اساس کاوش ترکیبی راتشکیل می دهد درین مرحله دارای اهمیت فراوان بوده و اساس ریفرنیس ها را برای مطالعات تجربوی در ساحات محدود فراهم می سازد.
4) مرحله دایرۀ المعارفی(Encyclopedic Phase)
که سه مرحله اول را با یکدیگر هم آهنگ می سازد درین مرحله تمام شواهد است داشته را مد نظر میگیرند تا ارتباطات تکسانومیکی و تکامیلی نباتات را در تمام مدارج اندام تکسانومیکی روشن سازد در مدارج نوع و تحت نوع پیشرفت های شایانی در قسمت تحقیقات بایوسیستماتیک صورت گرفته و هم آهنگ ساختن این اطلاعات برای نخستین بار در تاریخ تکسانومیکی امکان پذیر گردید. اما در مدارج بالاتر از جنس هنوز هم معلومات و حقایق مشاهداتی ناقص بوده و ایجاب تحقیقات بیشتر رادر زمینه می نماید.

بعضی علایم که در سیستم نام گذاری جدید بکارمیروند و توسط آن میتوان فایلم، جنس و اسپیشز و کلاس را از هم تفکیک نمود. در نام گذاری تکسانومیکی معاصر نام یک تکسون ما فوق همیشه بایک پسوند (suffix) مخصوص خاتمه می یابد. ونام فامیلی ها همیشه از یکی از جنس ها مشتق شده وبا آخیر پیشوند(aceae) اضافه می شود.

در زیر خلاصه کتگوری های تکسانومیکی و پسوند هر تکسون با مثال نشان داده است.
Category Suffix Sample
Regnum ota Eukaryota
Sub Regnum bionta phytobionta
Division Phyta(zoa) spermatophyta
sub division phytina magnoliaphytie
class phyceae, etes, enes magnoliatae
sub class Idea Dilleniidae
Super Order Anae Dillenianae
Order Ales capparidales
Family Aceae Brasicaceae

فلورگرافی و سیستماتیک : (Fluorography and Systematic)
فلور گرافی و سیستماتیک که بخش خیلی مهم و به هم مرتبط و اساس نبات شناسی(botany) می باشد
فلورو گرافی:- شناخت انسانها از نباتات محیط خود از زمانهای خیلی قدیم وجود داشت و قبل از به وجود امدن فلورو گرافی انسانها نباتات محیط ما حول خود را می شناختند و نظر به بعضی مشخصات ان را از هم دیگر تفکیک می نمودند که این مشخصات عبارتند از
1. خواص مفیده ی نباتات
2. خواص مضره نباتات
3. به اصطلاحات درخت، بته،و علف و گل سنگ نیز اشنا بودند.و از اشکال معین چون بلوط،سیب،ناک، گندم،در تمام انسانهای ان وقت وجود داشت.
که فلورو گرافی عبارت است تمام معلومات درباره ی انواع مختلف نباتات می باشد .
در قرن 17 و18 م در مقابل فلوروگرافی وظیفه جدید و مهم و دشوار دیگری گذاشته شد.
یعنی توضیح و تشریح و تمام اشکال مختلف عالم نباتات در مناطق جدا گانه و در کشورهای علیهیده و بلا خره در تمام سطح کره زمین و این وظیفه بزرگ و عظیم احتیاج به زمان بیشتر داشت تا جامه عمل پوشید.
که امروزه وضایف فلورو گرافی عبارتند از
1. تشخیص و تشریح نباتات متنوع در یک منطقه معین
2. دریافت ارتباط دقیق هر نبات از هر منطقه ای که باشد با انواع که قبلا وجود داشته است .
و بلا خره فلورو گرافی اجازه می دهد تا علمای سیستماتیک،نسلگیری کیمیای حیاتی و جغرافیایی نباتاتی تحقیقات خود را به صورت دقیق برای تشخیص نوع نبات به کار می برند
سیستماتیک ( (systmatic
علمی که درباره ی انواع متنوع عالم نباتات بحث می نماید. و هم این که چطور نباتات متنوع در یک سیستم منظم فصلی قرار داده می شوند بر علاوه ان سیستماتیک معاصر چون بیولوژی منشا ظهور انواع مختلف نباتات را مطالعه می نمایند ریشه و هدف سیستماتیک نباتی عبارت از تقسیم یا توزیع نباتات به گروپ های سیستماتیکی به اساس قرابت های موجود ه بین نباتات گذشته (polentology), و نباتاتی که فعلا وجود دارد . طوری که خط السیر انکشاف طبیعی و تاریخی عالم نباتات در ارتقای ان نشان داده می شود که وظیفه ی اولی را سیستماتیک نباتی انجام می دهد .و همچنین سیستماتیک نباتی خصوصیات فلورو گرافی کره ی زمین را مطالعه می نمایند . به منظور این که انها را به گروپ های مشخصی چونorder,class , وغیره ترتیب می نماید و وظیفه دومی سیستماتیک نباتی عبارت فایلو جنیکی ( (phylogeniticyمی باشد که فایلوجنیک عبارت از ارتقا و قرابتهای طبیعی بین نباتات در سطوح مختلف می باشد (مثل فامیلی(rosaceae سیستم فایلو جینی صرف به اساس مطالعه مقایسه تحلیل و تجزیه معلومات رشته های مختلف علوم چون
Embriology, Morphology, Ginitic, Frangeography, Pholorography ,Physiology, Biochonistary,Ecology وغیره صورت می گیرد و اکثرا ًسستماتیک رابا تکسانومی یکسان فکرمینمایند و بصورت مبرادف این در اصطلاح را بکار می برند که باید گفته شود تکسانومی بخشی از سیستماتیک است که تکسانومی عبارت از علم پرانسیب ها ، میتود ها و قواعد طبقه بندی می باشد. یا به عبارت دیگر تکسانومی عبارت از علم واحد های تکسانومی می باشد .
که تکسانومی یک لغت یونانی بوده که Taxis به معنی ترتیب و nomos به معنی قانون می باشد که واحد اساسی سیستماتیک Taxonیا نوع یا speciesمی باشد
یکی از تعریف های جامع و قناعت بخش taxon یا نوع یاspecies توسط کماروف در سال 1947 م صورت گرفته است که عبارت اند
speciesیا نوع عبارت از مجموع نسل های است که از اجداد مشترک به وجود امده و تحت شرایط محیط و مبارزه برای بقا در نتیجه انتخاب طبیعی (nutureal slection) به ظهور رسیده است عالم دیگری نوع را
چنین تعریف است .
نوع عبارت از مجموع افرادیست که منشا ء مشترک داشته و نسل های بعدیشان نیز با یکدیگر شبا هت دارند که می توان گفت که در تحت یک نوع نباتات زیادی شامل می گردند که تنها یک یا دو خاصیت انها از هم دیگر متفاوت بوده و دیگر تمام خاصیت های ان با هم دیگر مشابه می باشد چندین نوع باهم دیگر یکجا گردیده تشکیل یک جنس (Genus) را مینمایند و همچنان جنیرا های ( (Generaمختلف با هم یکجا شده تشکیل یک familyمی نمایند و به همین ترتیب فامیلها تشکیل آوردرا می کنند. که اینها به نوبه خود صنف classو دیویژن Divisionرا می سازند .
در مورد خاص و مقاصد تربیتی کلتوری بر علاوه انواع از ورایتی (Variety) و اشکال (form)نباتات نیز استفاده می کنند .که این مسئله بیشتر در تربیه ی سبزیجات گل ها و درخت ها معمول می باشد تمام واحد های طبقه بندی نباتی توسط انسان لایقی نام گذاری میگردد که برای اولین بار ذریعه عالم معروفی سویدنی به نام لنیس ( (lianuseدر سال 1735م پیشنهاد شده بود که این سیستم نامگذاری اش تا امروز مورد استعمال دارد که به نام سیستم نامگذاری دوگانه (binomial nomen culture)یاد می شود .
که در این سیستم نام هر نوع از نباتات از دوجز ساخته شده است که قسمت اول ان جنس بوده که اسم می باشد و همیشه به حرف کلان اغاز می شود و قسمت دوم آن نوع بوده که صفت می باشد و به حرف خورد شروع می شود مثلاُ :
توت سفید Morus alba
توت سیاه Morus nigra
به تعقیب نام علمی اسم عالم نوشته می شود که بار اول آن نوع را کشف و نام گذاری نموده باشد. که بنام(Authority) یاد می شود و بصورت اختصار نوشته می گردد مثلا ً

صفت(نوع) اسم(جنس)
Triticum durum
که حرف Lنشان دهنده کلمه اول نام لینس کسیکه بار اول آن نوع را تشریح نموده است در پهلوی خواص ظاهری و ساختمان نباتات در طبقه بندی پرابلم های فیزیو لوژیکی اهمیت زیادی پیدا نموده است زیرا تشخیص مواد پروتینی در شناخت نباتات رول مهم را بازی می کند و یا موجودیت مواد مخدره Alcoloidدر شناسایی نباتات مهم می باشد و دارای اهمیت خاص است.
در تقسیمات و تصنیف نباتات بر علاوه خواص فوق خواص ارثی و جغرافیای نباتی یا جیو گرافی رادیکا لوژی حصه می گیرد
در سال 1700م نباتات فروان کشف و مشکلات طبقه بندی روبروز سخت و حاده تر شده است در این حالت بهرانی لینس بین سالهای 1707-1778 و کالیون سوییدنی کارهای خالق(خلاق) را روی کار نمود . لینس در دوران محصلی خود به مطالعه حیوانات و نباتات پرداخته و اولین رساله خود را درباره ی جینس genusدرنباتات انتشار داد .
و بیشتر مطالعات خود را بالای الات تذکیر (stamens)و الات تانیث (pistils)نباتات گلدار انجام داده و سیستم عددی (numinical system)خود را بالای این نوع مشاهدات طرح نمود یعنی در سال 1737م در نشریه خود موسوم به جنیرا پلانتم (Genera plantum)نباتاتی فراوانی را تذکر و تشریح داده است .
دز سال 1753لینه در کتاب انواع نباتات خود ( (specines plantumتقریبا 6000 نوع را در داخل هزار جنس جنیرا تشخیص کرد و نباتات را بر حسب وضع و تعداد الات تزکیر به24 صنف و صنف ها را بر اساس الات تانیث به اردرها طبقه بندی کرد قابل ذکر است که فا میلی در طبقه بندی لینه وجود ندارد لینه از لابه لای بی نظمی ها یک انتظام علمی را به وجود اورد تا وجود بر خی نواقص سیستم جنسی (sexual system)با بهترین چوکات علمی طبقه بندی فراهم ساخت و قابل ذکر است که لینه نامگذاری نباتات را به دو نوع رواج داد (genus and speciec)(stearn) عالم بزرگ طبقه بندی در سال 1959 م در مورد اصول طبقه بندی لینه می گویند مردم هر چه که درباره ی سیستم نانگذاری و طبقه بندی لینه فکر می کنند و می نمایند!اما طبقه بندی و تشخیص ده هزار نوع حیوان و نبات کاریست که هیچ کس در ان زمان انجام نداده است
باید تذکر داد که سیستم طبقه بندی لینه یک سیستم جنسی (sexual system) بوده که در ان ارتباط طبیعی نباتات مد نظر گرفته شده است. و فکر این نوع طبقه بندی برای نخستین بار به وسیله ی لینه در اخر زندگی اش به وجود امد. یعنی وقتی که وی رشته های مختلف نباتات را در اثنای طبقه بندی تحلیلی اش مقایسه می کرد و به این نتیجه رسید که طبقه بندی ایده ال طبقه بندایست که ارتبا ط طبیعی را میان نباتات نشان می دهد در اثر از دیاد و روز افزونی دانش نبات شناسی دانشمندان نباتی به زودی دریافتند که قرابت های زیاد طبیعی طوری که در سیستم لینه پیش بینی گردیده بود در میان نباتات وجود دارد.
(تعداد انواع )
با مطالعه ی انواع نباتات تعدا ارقام شده همیشه در تغییر میباشد به صورت تقریبی تعدا تمام انواع زنده جان ها یا حیوانات و نباتات (biota)به دومیلیون می رسند که از ان جمله نباتات 500000نوع را تشکیل می دهد تمام این ارقام تقریبی می باشند قرار ذیل تعداد او سط ارقام را مشاهده می نمایم
1. Angios perm 286000
2. Gymnosperm 640
3. Polypodrophyta_lycopodiophyta 10000
4. Equisetophyta 10000
5. Brtophyta 3500 خزها
6. mycophyta_myxophyta 10000 پوپنک های نان
7. Lichens_ elieneophyta 20000 گل سنگ ها
8. Phycophyta 30000 قارچ ها
9. Cyanophyta 12000 الجی های آبی سبز
10. Bacteriophyta 1400 باکتریها
11. Virophyta 200 ویروسها

طبقه بندی نباتات
Plant classification

نباتات به صورت کل به دو گروپ عمده تقسیم می گردد که این گروپ عمده عبارتند از
1. نباتات پست ،Thalobionta palnt
2. نباتات عالی Cormobionta plant
اول:- نباتات پست Thalobionta palnt
که این نباتات به صورت عموم دارای چهار سب کنگدوم sub-kingdumزیر می باشد
1. sub king dum- procytobionta
a. division-virophyta
2. sub king dum-thalobionta -prokaryota
a. division-bacterio phyta
b. division eyano phy
3. sub king dum-thalobionta aplastiee
a. adivision -mycophyta
b. division- myxophyta
4. sub king dum-thalobionta eukaryota
a. division -chrysophyta
b. division xanthophyta
c. division-diatomophyta
d. division- cryptophyta
e. division-aglinophyta
f. division- phycophytn
g. division- rhodophyta
h. division -chlorophyta
i. division- lichenophyta

دوم : نباتات عالی (embryobionta)یا (cormobionta)
که این نباتات به صورت عموم دارای چهار سب کنگروم kingdumزیرتقسیم شده است که عبارتند از
1. sub king dum-piocromobionta یا chegoniatae
2. sub king dum-procoromobionta or chegoniata
a. division –Bryophyta
b. division phynophyta
c. division -psylophyta
3. subking dum -cormobiont or chegoniatae
a. dvision-lyco podiophyta
b. division- equisetopyta
c. division-poly podio phyta
d. division-plnophyta
4. sub king dum-cormobionta
a. division-anthophyta or angeospermae or manoliophyta

Monocoytledoneae Dicotyledoneae

دوم :-نباتات پست (Thalobionta)
I) Sub kingdom- Procytobionta

- ویروس ها-: Division- Virophyta
ویروس ها ابتدایی ترین شکل حیات بوده دارای ساختمان های خیلی خورد بوده که بدون مکروسکوب قابل دید نمی باشند و آنهم توسط مکروسکوب هایکه قدرت بزرگ نمایی زیادی را داشته باشند.
ویروس ها عموماَ دارای قطر 500-450فانومتر (mno= 109) میباشد.
ویروس ها ساختمان حجروی نداشته و روی این ملحوظ فاقد اعضای حجروی (Organells)مانند مایتوکاندریا، پلاستید، رایبوزوم ها، اجسام گلجی، ایندوپلازم، ریتوکولم مریستم غشایی می باشد ولی دارای جنین (D.N.A)می باشد.
ویروس در سال 1892م توسط عالم روسی بنام الوانوسکی در مرض تنباکو کشف گردید.
درسال1956م توسط عالم امریکایی بنام( (Stenly واضح ساخته شد. که ویروس های بالغ از دو جزء عمده عبارت از پروتین و نوکلیک اسید و از لحاظ کیمیاوی ویروس ها نوکلیو پروتیست که مرکز آن از نوکلیک اسید ترکیب گردیده است. و تنها غلافی از پروتین آنرا می پوشاند
نوع ویروس ها را از نوکلیک اسید با اسید هستوی تعین می نمایید از جمله مشهور ترین ویروس ها،ویروس ها ی مخصوص بکتریا ها (Bacteria Phage)مختصراَ Phagas که بعضی باکتریاها را آلوده می سازد می باشد.
ویروس ها خود را در سطح بکتریا ها چسپانیده و بعد از چسپیدن به بکتریا نوکلیک اسید خود را داخل بکتریا
تخلیه نموده و پروتین خود را در خارج بکتریا می گذارد.
ماده ویروس در داخل بکتریا بعد از آلوده گی در حالت نمویی می باشد. نوکلیو پروتین باکتریا تحت تاثیر ویروس حل گردیده و تولید مثل نیکیلوک اسید بخصوص آغاز می گردد.
و بعد از ده دقیقه پشه وی جدید ویروس به مشاهده می رسد و بعد از چند دقیقه دیگر قسمت بیشتر توسط پروتین پوشانیده شده و دم (Tail)جدید متشکل می شود و بعد از 30-20دقیقه بکتریا می ترکد (Lysis) و قریب به 200-30 ویروس جدید از آن خارج می گردد که هر یک کاملا َ مشابه به ویروسیست که از آن تجاوزیابوجودآمده است.
ویروسهاعمومانظربه میزبان خودبه سه گروپ عمده ومشخص تقسیم میگردند که عبارتنداز
a. ویروسهای حیوانی (Animal virus)
این ویروسها عموماباعث امراض مدهش درانسانهاودیگرحیوانات میگرددمثلامرض سرخکان تب زرد چیچک فلج ستون فقرات (پولیو)، انیفولا نزا،ما لیخو لیا، سرما خوردگی، سینه بغل، زردی، تراخم، سوزاک و آماس عضله ها وغیره. و امراض ویروسی که باعث مرض در حیوانات می گردند عبارتند از مرض سگ دیوانه، مرض طبق گاو، انیفولا نزای خوک، پیچک گاو مرغ مرگی وغیره
b. ویروس های نباتی:
ویروسهایکه باعث امراض نباتی میگردند عبارتنداز مرض موزایک تنباکو(زرد شدن و بازماندن نبات) موزایک کچالو(افتیدن برگها)موزایک نیشکر (لکه های ویروسی)، مرض ویروسی لبلبو(پیچیده شدن برگها)
مرض ویروسی درپیاز(زرد شدن وازرشد بازماندن)مرض ویروسی بادنجان رومی(خط دارشدن بادنجان)ومرض
ویروسیکه در درختان میشود دارای علایم باریک ماندن دردرختان مثمروغیره مثمرمی گردد.

 

c. ویروسهای باکتریایی :
تعداد زیاد ویروسها مخصوصا باکتریای (Bacteria phage) وجوددارد که یکی ازخصوصیات عمده ویروسها اینست که بصورت غیر فعا ل یابی خاصیت بوده وهیچ تاثیراقتصادی ندارد و صرف وقتی با حجرات زنده
میزبان در تماس بیایند فعال گردیده وتکثر می نما یندو همچنان ویروسها قابلیت اتصال چنین های خود را ((D.N.A با جنین های (D.N.A) میزبان دارند تا در داخل حجره میزبان زیست نمایند. ویروس ها می تواندبا باکتریا ها رابطه زیست باهمی ( (Symbiosisبر قرار نماید و هم می تواند با اجزای جداگانه حجرات (Euearyotic)این عمل صورت گیرد. هم چنان در صورت یکجا شدن با هسته بصورت (Symbiotic)آنها می توانند تغیرات آنی یا ناگهانی (Mutation)خاص را بوجود بیاورند. در مورد خلقت و منشاء ویروس ها دو نظریهء متفاوت وجود دارد.
1. ویروس ها زمانی بصورت مستقل از اجسام غیر حجروی بوجود آمدند.
2. ویروس ها نیکلوپروتین های حجروی بوجود آمده اند. که این نیکیلو پروتین ها در داخل حجرات میزبان کاپی خود را می سازد.

II) Sub kingdom- Thalobionta Procyota
این دسته اجسام حیه همراه با تمامی سبکینگد م های خویش اجداد قدیمیتر مخلوقات زنده در کره زمین می باشد. پروکاریوتا پایین ترین سطح اندام سلولی زنده را نشان می دهد که این سلول ها بشکل فنر یا بشکل ارتجاعی و بقسم کالونی یعنی زنده گی دسته جمعی زنده گی نموده و به وسیله انقصام ساده یا (Fision) تکثر می نمایند D.N.A این دسته بشکل یک یا بیشتر دسته ها یا رشته های وجود داشته اما بشکل کروموزوم هایکه در اجسام حیه دیگر وجود داشته یافت می شوند اندام نگردیده است مجموع نوکلیو پروتین این سلول ها را بنام Nuclioid یا جسم مشابه هسته می نمایند.
تغذیه اینها به قسم اتوتروف (Chemosynthesis) سپروفایت و پرازیت می باشد بسیاری از نماینده گان این گروپ قدرت نصب نمودن نایتروجن اتموسفیر را دارای می باشد که این بخش دارای دو دیوژن می باشد که عبارت از
1. Bacterophayta
2. Cyanophayta
1. Division-Bacterophayta
درحدود 200000نوع باکتریا در تمام نقاط جهان یافت می شود برخی از باکتریا در خاک و آب وبرخی درابحار های اتموسفیر و حتی در داخل اجسام حیه دیگر یافت می شوند.
این انتشار سریع و وسیع شان به حقایق زیر مربوط می باشد
1. جسامت شان کوچک است .
2. فعالیت میتابولیکی بلند دارند
3. تولید مثل سریع دارند
4. مقاومت ساختمان خصوصاَ اسپور های (Spore) شان که در مقابل حرارت و تشعشع و مواد کیمیاوی و شرایط محیطی مقاوم اند.
بطور مثال اسپورهای باکتریا تا 30 ساعت در آب جوش مقاومت کرده می توانند و یکی دیگراز خصوصیا ت این ها خصوصیات عمده حجرات آنها عدم موجودیت هسته حقیقی، پلاستیدها و کروموزم می باشد.
صرف در باکتریای اتوتروف بنفش یا سبز کروماتوفور دیده شده است.کثرت انواع باکتریا ها در تمام کرهء زمین به یک پیمانه نبوده بلکه با شرایط محیطی تعداد آنها فرق می کند و یا اینکه تعداد کثرت باکتریا هاتحت شرایط محیطی فرق دارد مثلا در هنگام زمستان در فضاء تعداد باکتریا ها نسبت به تعداد آنها در تابستان کمتر است. در هنگام زمستان دریک متر مکعب(m31) فضایی شهر ها در حدود 4500 باکتریا حساب گردیده است و اما در تابستان در همین مقدار فضایی شهرها در حدود 10000-25000 وجود داشته است.
حجرات نموی باکتریا بخصوص اسپورهای باکتریا برای مدت طولانی در شرایط مختلف حرارت وبرودت غیر عادی را بخوبی متحمل می گردد. حالانکه بسیاری از انواع باکتریا بخصوص Pathogen (عامل مرض) در نور آفتاب از بین میرود.
مارفولوژی یا ساختمان باکتریا:-
باکتریا ها بصورت کل دارای اشکال اساسی ذیل می باشند.
1. Coccus ((Cocci یا باکتریا های کروی:-
این نوع باکتریا ها دارای اشکال کروی بوده و شکل منفرد یا کالونی زنده گی می نمایید ولی غالباَ بصورت اجتماعات دوگانه یا(Diplococci) چهار گانه Tetracocci و یا بصورت اجتماعات زنجیری (Sterptococci) و گروپ های کیسه مانند (Sarcina) ویا به شکل خوشه انگور که بنام (Staphylococci) یاد می گردند.
2. باکتریا های چوبک مانند((Bacilli
این باکتریا دارای ساختمان دراز چوبک مانند بوده مثلا باکتریا های مرض سل یا توبر کلوز
3. باکتریا های چوبک مانند کوتاه (Bacterium)
درین جا پتوژن از باکتریاهای تولید کننده غدوات در ریشه نباتات خاندان لیگیوم (پلی دار)مثلاPegarrenosarum پیگررینوسارم ، Rhizobium رایزوباکتریم وغیره
4. باکتریا کافه مانند Vibro :-
مثلا این نوع باکتریا ها بخصوص باکتریای مرض کلورا Vibro Cholerae می باشد
5. باکتریا های مارپیچی یا فنری Spirillum
عیارت از باکتریا های را در بر می گیرد که دارای شکل مارپیچی بوده یا تاب خورده می باشد.
6. باکتریا های Spirochaeta:-
این نوع باکتریا نسبت به نوع مارپیچی پیچ خورده تر می باشند که مثال عمده این باکتریا ها باکتریا ی عامل مرض سیفلیس یا Treponema Pallidum می باشد.
هم چنان باکتریا ها به اساس وسیله حرکت شان به چند گروپ مشخص تقسیم می شوند.
و وسیله که باکتریا توسط آن حرکت می کند بنام شلاق (Flagel) یاد می گردد که تعداد آن ها یک یا دو خیلی زیاد میبا شد. و آنها از نگاه انتشار دردو مرحله متفاوت می باشند که این امر در طبقه بندی باکتریا های متحرک اهمیت زیاد دارد.
که انواع مهم باکتریای متحرک شلاق دار عبارتند از:-
i. Monotrechac
ii. mphitrechac
iii. ophtrechac
iv. Peritrechac
قابل تذکر است که شلاق ها آنقدر نازک و کوچک هستند که صرف در تحت میکرسکوپ های الکترونی قابل دید اند ویا اینکه میتوان توسط رنگ آمیزی خاص در تحت میکرسکوپ های نوری آنها را ملاحظه نمود.
تکثر و سرعت باکتریا ها:-
باکتریا ها عموم توسط تقسیم شدن حجرات شان Mitosis و یا اینکه توسط انشقاق دوگانه(Binary Fission) تولید مثل نمایند. تقسیمات باکتریا بسیار سریع بوده و معمولا در هر دقیقه 20-30 حجره جدید بوجود می آید در حالیکه در نباتات عالی برای تقسیم یک حجره به دو حجره 90-120 دقیقه را در می گیرد. تقسیمات سریع حجرات باکتریایی عملا به خصوصیات هر حجره بستگی دارد که این تقسیمات سریع به اساس پیشرفت جیومتریکی صورت می گیرد طوریکه محاسبه نشان داده است که یک باکتریا (به عرض (1micm و طول (2micm) مایکرومتر در تقسیمات که هر36 دقیقه صورت گیرد می تواند در24ساعت 236ملیون حجره را بوجود بیاورد که طول مجموعی این حجرات تماماَ به33m میرسد. و بعد از سه روز در صورتیکه شرایط مساعد باشد تا تکثر بعدی صورت گیرد این حجرات باکتریا ها می توانند در صورتیکه نوک به نوک قرار بگیرند 14 مرتبه دورادور کره زمین را از خط استوا بگذرانند اما خوشبختانه سرعت تکثرباکتریا ها توسط شرایط غیر مساعد زنده گی متوقف می گردد که این شرایط غیر مساعد زنده گی عبارتند از:-
1. غذای غیر کافی 2. شرایط اقلیمی غیر مساعد 3. اقدامات صحی درین اواخر
تقسیم حجرات شکل اساسی باکتریا می باشد با وجود آنکه یک تعداد گروپ های آنها توسط بندک Budding یا جوانه تکثر می نمایند. عده از باکتریا های چوبک مانند در صورت شرایط نا مساعد محیطی تولید اسپور های
ایندوجینک (Endogenic) یک جحروی را می نمایند هم چنان قابل تذکر است که گاه گاهی عملیه جنسی کانجوگیشن (Conjugation) نیز در این نوع باکتریا ها دیده شده است. (تبادل مواد هستوی)

ریفرینس:- لطفا َ جهت معلومات مزید به کتب مایکروبیولوژی به بخش باکتریا و کتاب های باکتریالوژی مراجعه شود.
طبقه بندی باکتری
(Bacteria Classification)
چون ساختمان باکتریا بسیار ساده است صفات غیر مورفولوژیکی نیز در تشخیص باکتریا یا اتفاق استفاده می گردد. انواع پارازیتی به اساس هویت میزبان و علایم مرض تشخیص شده میتواند در میان انواع پرازیتی و سپروفایتکی که سبب استریت مخصوص (مواد تغذیه) مانند ویتامین ها و امینو اسید ها استعمال می نماید دارای ارزش مشخص میباشد.
این صفات غیر مورفولوژیکی در تشخیص انواع باکتریا کمک می نماید اما در ارتباط تکسونهای عالی دارای ارزش نا چیز است ترتیب و تنظیم باکتریا به فامیل ها بسیار مشکل بوده ودر اکثر حالات باید موقتی تلقی گردد.
در حال حاضر دیوژن باکتریا ها به 4 یا 6 صنف یا کلاس و13 آردر تقسیم می گردد که عده از آنها قرار ذیل بعضی آردر های باکتریا را مختصرا ً تشریح می نمایم بخصوص باکتریا هایکه در بخش نباتی رول دارند که عبارتند از:-
1. Order-Eubacteriales
در این آردربکتریای پوپنک مانند،کروی وغیرمتحرک شامل می باشد.اکثر انواع این آردرهادر خاک موادفضله وگندیده حیوانی و نباتی و همچنین در غذا یافت می شود برخی دیگر آن بالای حیوانات ونباتات زنده گی می کنند این گروپ دارای اهمیت فوق العاده اقتصادی است. زیرا هم مفید و هم مضر است نماینده گان مهم این گروپ عبارتند از:
A. Clostridium batdinum
این نوع بکتریا باعث مرض مسمومیت botulism در انسان میشود. و باکتریا نوع Clostridium tetaniدرخاک زنده گی نموده و با عث مدض تیتانوس در حیوان و انسان میگردد هم چنان بکتریای نوع Rhizobium leguminosanum باعث تثبیت نایتروژن در ریشه نباتات لیگومی یعنی با قلامی گردد و قابل ذکر است که این نوع بکتریاها زیست با همی دارند.
و هم بکتریای نوع Bacillus anthracis باعث مرض سیاه زخم می گردد.
و این نوع بکتریا نخستین باکتریا ی بود که منحیث عامل مرض شناسایی گردید و کاشف آن رابرت کوخ در سال 1876م می باشد وی اعلام نمود که باعث مرض سیاه زخم یک نوع باکتریا می باشد و هم چنان انواع دیگر آن عبارت اند از
Salmonellatypi عامل مرض محرقه
Brucell که باعث مرض بر سلوس میگردد Brucellosis سقط جنین در حیوانات

2) Spuerocheatales Order
سلول های این باکتریا بسیار قوی بوده و طویل می باشند و عموما َ فنری شکل و فاقد جدارهایَ سلولی سخت بوده و عموماََ حرکی می باشندعده ای زنده گی کالونی دارند. نماینده مهم این گروپ عبارتند از
1. Treponema pallidnm:- که این بکتریا باعث مرض سفلیس در انسانها میگردد.
2. انواع -: Lefospiraکه از تخریش دندان بدست آمده میتواند نماینده و این گروپ نیز محسوب می شود اکثر انواع این آردر در آب های ایستاده و سیستم های توالت زنده گی می نمایند
3) Order- Myxobacteriales
سلولهای این باکتریا ها چوبک مانند بوده و قابل انحنا می باشد این باکتریاها فاقد شلاق Flogelمی باشد سلول های آن به شکل کالونی و یا منفرد دیده می شود سلول هایکه به شکل کالونی دیده می شوند از حرکت لغزنده لجزی برخوردار بوده که این بکتریا ها را بنام بکتریا های لزجی Slimebacteraنیز یاد می شوند.
اکثرا نواع شامل این آردر در خاک و مواد فضله حیوانی و نباتات گندیده شده و آب های شور یافت می شوند برخی این بکتریا ها قادر به هضم و کشتن سلول های باکتریا های دیگر و فنجی هایکه درین نوع محیط ها زیست می نمایند می شوند و برخی دیگر انواع این اردر می توانند سلولوز را تجربه نمایند.
4) Order- Actinomycetales
درین آردر تعداد زیادی انواع بکتریا که از لحاظ ساختمان و طرز زنده گی از همدیگر فرق دارند شامل می باشند شمولین این آردر دارای خواص مشترک بکتریا و قارچ می باشند که نماینده های این گروپ در موجودیت هوای آزاد و بعضی در شرایط عدم موجودیت هوای آزاد زنده گی می نمایند. که در طبیعت در همه جا یافت شده که اغلباَ به شکل سپروفایت و بعضی هم بصورت پرازیت بالای نباتات و حیوانات حیات به سر می برند. نماینده های مهمیکه در خاک زیست می نمایند از :
Streptomyces Scabias که باعث مرض خراشیدگی کچالو می گردد و هم چنین Mycobacterium tuberculosis که باعث مرض توبر کلوز درانسان و حیوان و پرنده گان می گردد و هم از leprae Mycobacterium که باعث مرض جزام (بندخوره) می شود نام برد و یک تعداد َActinomycetales ها مخصوصا Streptomyces انتی بیو تیک های مانند (Streptomycin,aureomycin)را می سازند و هم چنین Actiinomyein را تولید می کند.
و ویتامین B12 بحیث محصول فرعی این انتی بیوتیک ها می باشد.

(اهمیت بکتریا)
در طبعیت انسان ها باکتریا ها رول بس مهمی را بازی می نمایند که بعضی ازین ها دارای اثرات مثبت و بعضی دیگرشان دارای اثرات منفی می باشد.
که اولاَ اثرات مثبت آنها را می توان در فعالیت های ذیل خلاصه نمود.
1. تجزیه مواد عضوی ((Minrelly zation
که عبارت از تجزیه شدن بقایای حیوانات و نباتات می باشد که گندیده شدن عبارت از تجزیه شدن مرکبات عضوی یا مغلق به مرکبات ساده میباشد این عملیه ها تحت یک تعداد مراحل مسلسل صورت میگیرد که هر کدام توسط گروپ های خاصی از باکتریا ها به پیش برده میشود که محصولات نهایی آنها مواد معدنی کاربن دای اکساید سلفر و... می باشد.
2. نصب نایتروژن آزاد و اتمو سفیر :-
این عملیه توسط باکتریا های که در غدوات ریشه های نباتات خاندان لیگوم (رشقه،شبدر،باقلی) می باشد صورت می گیرد. که در تقویه و حاصل خیزی خاک دارای ارزش خاص می باشند.
3. تخمر(Fermentation)
در صنعت از باکتریا ها جهت انجام عملیه تخمر استفاده بعمل می آید بطور مثال از باکتریا های ترش کننده شیر (Lacto bacteria aceti) و باکتریا تولید کننده سرکه (Ace to bacteria aceti) را می توان نام برد. و هم چنان می توان از بکتریا های خاص گروپ Chemo synthetic که غذای خود را با استفاده از انرژی حاصله از اکسید یشن مرکبات غیر عضوی بدست می آورند نام برد.
در حال حاضر از باکتریا ها درتولید مواد فعال بیولوژیکی از قبیل انتی بیوتیک،امینواسیدها، ویتامین ها و غیره استفاده میشود.
اثرات منفی باکتریا مخصوصاَ عامل امراض (Pathogen) ها از دیر زمان مبارزه انسان ها رابرای حمایه ء حیات خود و نباتات را جلب نموده است.
عده از باکتریا ها دارای ماده زهری (Toxin) خیلی قوی می باشند بطور مثال نوعی ازین باکتریا که بنام Clostirdium botalinum که در محیط مساعد برای رشد آن گوشت خام، گوشت ماهی وکنسرو و سبزیجات است در صورت تولید توکسین یا مواد زهری یک گرام آن قادر است تا 5 ملیون انسان را نابود نماید ویا اینکه این مقدار میتواند 60 ملیارد موش را که معادل به 1200000 تن می شود از بین ببرد.
الجی آبی سبز :- 2. Division Cyanophyta
الجی ها آبی سبز از جمله قدیم ترین الجی ها بوده و از جمله سابقه دار ترین نماینده های عالم نباتی به شمار میروند در حدود 1400 نوع الجی های آبی موجود بوده که در 150 جنس طبقه بندی گردیده اند.
که این ها یا وحید الحجروی یا رشتوی می باشند. سیانوفایتا ها اجسام اتوتروف بوده و هم چنان قادر اند تا از غذاهای عضوی استفاده نمایند . عموما دارای رنگهای مختلف مانند سبز،آبی، نصواری و سیاه دیده شده ودر طبقات وسطوح مرطوب سنگها،خاکها و درختان یافت می شوند.
در نواحی صحرا ها سطح پایین سنگها توسط این الجی ها پوشیده شده است این ها در محیط های آبی چه به شکل شناور درسطح آب و به چه شکل زنده گی ثابت یافت می شوند.
هم چنان این ها بصورت فراوان در نواحی استوایی،ابحار، ابهای شیرین و چشمه های خیلی گرم و یخچال ها به شکل زیست باهمی با نباتات وحیوانات دیگر و حتی در خاک تا به 1m زنده گی می نمایند. بعضی از انواع این الجی ها به مقدار زیاد در سطح آب زنده گی نموده که رنگ آب را سبز آبی بسیار روشن و حتی سرخ جلوه می دهند.
موجودیت زیاد این الجی ها مشکلات زیادی را در مخازن آب های آشامیدنی ایجاد کرده و مقدار زیاد این الجی ها آب را از آشامیدن انسان ها و حیوانات خارج ساخته و حتی ضایع می سازند الجی ها یکه مواد سمی یا زهری را تولید می کنند مربوط به جنس های Microcystis وAnabaena و Aphanizomenon تعلق دارند.
این مواد زهری باعث اختلا ت تنفسی در انسان و حیوان و هم چنان تخریب انساج این دستگاه می گردد.
و از قدیم الا یام ثابت گردیده که انواع رشتوی کتله های بزرگی را در بحر هند بوجود آورده که باعث کشتار دسته جمعی ماهیان درین منطقه می گردد. بعضی از آنها شگوفه های قرمز و سیاه را در بحر ها تولید مینمایند که بنام Redseen یا بحیره سرخ Blackseen یا بحیره سیاه یا بحیره احمر مسمی گردیده اند.
تولید مثل الجی های سیانوفایتا:-
متود عمده تولید مثل بوسیله (Fragmentation) یا قطعه قطعه شدن صورت می گیرد علاوتا یک تعداد شان به وسیله اسپور های فاقد شلاق تولید مثل می نمایند.
قطعا ت بوسیله مجزا ساختن یک کالونی بدو یا بیشتر واحدی که هر قطعه بعد از یک سلسله نمو یک کالونی جدید را تشکیل می دهد صورت می گیرد قطعات تنها ازدیاد تعداد افراد در اشکال غیر رشتوی می باشد. و در انواع رشتوی تولید مثل بوسیله تولید Hormogonia در بعضی جنس ها مانند (Ossilatoria) معمول میباشد
Hormogonia یک نقطه ای از رشته نبوده بلکه به رشته ها به قطعات چندین حجروی کوتاه که قادر به حرکت خزیدن می باشند می شکند و هورموگونیا تحت شرایط مساعد ازعضلات آزاد می شود.
شکستن رشته در نتیجه مرگ یک سلول Intercalary بوجود تشکیل اسپورحقیقی Aplancsporesدر داخل سلولی بعضی جنس ها صورت میگیرد. یکنوع اسپور های داخلی Endospor در بعضی جنس ها مانند Dermocarpa طوریکه پرو توپلاست به چندین واحد تجزیه می گردد بوجود میآید یعنی جدار مادی تجزیه شده و ازین واحد ها به حیث اسپور های جدار نازک آزاد می شوند و سپس بعد از جوانه زدن به نبات جدید انکشاف می نماید.
بعضی اوقات اسپور های غیر حرکی بنام Exospore نیز مشخص می شود. اسکواسپور ها در انجام انتهایی الجی های وحید الحجروی توسط تقسیمات مخصوص پروتو پلا ست تشکیل می گردد
اتحاد جنس که د ردیگر الجی ها به مشاهده می رسد در سیانوفاتیا وجود ندارد اما مبادله مواد ارثی درین اواخر در سیا نوفاتیا را پور داده شده است. هر حالت جنسی در سیانوفایتا مشابه به باکتریا ها می باشد.
طبقه بندی :-
تعداد زیاد سیستم های طبقه بندی در سیانوفا یتا پیشنهاد شده است چون این الجی ها ساده و فاقد تفریق سلولی می باشد بنابرآن طبقه بندی آن خیلی مشکل به نظر می رسد اما در خط السیر مورفولوژیکی ارتقایی در آنها وجود دارد که عبارتنداز :-
a. انواع رشتوی
b. انواع غیر رشتوی
از نگاه مورفولوژیکی اشکال وحید الحجروی شناور مانند Chroococus از جمله ساده ترین اعضای این دیویژن می باشد.
ازین انواع وحید الحجروی اشکال کالونی تکامل نموده اند. یکی از خط السیر های تکامل به طرف اشکال رشتوی Filamentous تحقیق گردیده است.
این دیوژن دارای دو آردر می باشد.
1. Order-Chroococales:- این آردر شامل انواع بسیارابتدایی سیانوفایتا بوده ومعمولا کالونی می باشند
2. Order-Hormogonoales:-انواع رشتوی را که بصورت منشعب ویا غیر منشعب و یا رشته های منظم و غیر منظم تنظیم گردیده در بر می گیرد.
(سیانوفاتیای های فاقد هسته حقیقی)
اهمیت اقتصادی :-
استعمال مستقیم الجی آبی سبز توسط انسان در حال حاضر محدود است اما اهمیت اینها بصورت غیر مستقیم خیلی زیاد می باشد.
یکی از اهمیت این الجی ها تثبیت نایتروجن در اراضی مثالی می باشد. طوریکه محاسبه گردیده است الجی ها آبی سبز در حدود 50kgr نایتروجن را در فی هکتار((10kgr/J N2 سالا نه درمزارع برنج یا مثالی تثبیت میکند.
انواع الجی ها یکه نایتروجن را در مزارع تثبیت مینمایند عبارتند از Noctoec ، Anarbeana ، Plectnima Tolypothrix، Phormidium می باشد.
هم چنان موجودیت این الجی ها در آبهای ایستاده باعث ازدیاد آکسیجن آب ها شده و ریشه نباتات را از گنده شدن مخالفت می کند هم چنان این الجی ها به حیث مواد اولیه در تشکیل طبقه هیموس انجام وظیفه می کنند. بر علاوه آن، این الجی ها به شکل کتله بزرگ در سطح خاک روییده و ضایع شدن خاک یا فرسایس (Erosion) را کم می سازد.
اثرات منفی این الجی ها عبارتند از اینست که باعث مشکلا ت د رمخازن آب آشامیدنی شده و یکعده ازانواع آن باعث زهری ساختن آن که باعث کشتن و از بین رفتن ماهی می گردد.
و هم چنان یک عده از این ها در تصفیه آب نیز استعمال می گردند. و یک تعداد دیگری این ها با فنجی ها زیست با همی داشته گل سنگ ها را بوجود می آورد.
Sub Kingdum¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬ Thalobionta
Eukaryata-Eplatidae نوعیکه دارای هسته حقیقی و پلا ستید اند
Division-Myxophyta-Slimemild
(پونیک های لزجی العابی)
این دیوژن در حدود 500 نوع و 60 جنس بوده که بدو و بعضی به 3-4 صنف طبقه بندی می شوند. از لحاظ مارفولوژی و فیزیولوژی پوپنک های لزجی خیلی از هم متفاوت می باشد.
این پوپنک ها عموما گروپ وسطی بین حیوانات و نباتات می باشند یعنی خاصیت بین البینی دارند. جسم نمویی پوپنک لعابی عبارت از یک کتله سایتوپلازمی چندین هسته وی می باشد که به حجرات تفریق نگردیده و هم فاقد دیواری حجروی می باشد و چنین یک جسم نمویی چندین هستوی بنام (Plasmodium) یاد می گردد. پلازمودیم در سطح مواد به صورت آمیبی حرکت نموده و غذای خود را با احاطه نمودن و بلعیدن ذرات موادغیرعضوی بدست می اورند این غذا در داخل خالیگاه غذایی هضم شده و مواد فاضله و یا ذرات هضم شده با حرکت به عقب گذاشته می شود.
پوپنک های لعابی فاقد کلورفیل بوده اکثرا ً به قسم سپروفایت و بعضی بصورت پارازیت زنده گی می کنند.
نظر به ساختمان نموی یا جسمی پوپنک ها ی لعابی بدو صنف تقسیم می شوند که عبارتند از
1. class-Acrasiomycetes
2. class-Myxomycetes
که کلاس اول بسیاری از نماینده های ان به حیث پارازیت های باکتریا ها محسوب می گردند و کلاس دومی که نما ینده هایکه درین صنف شامل اند اکثراً پوپنک ها ی لعابی شامل می باشند که جسم نمویی شان پلازمودیم چندین هستوی بوده و بالای نباتات مرده،برگها ریخته شده و غیره یافت می شوند.
دوران حیات پوپنک های لعابی در مجموع یکسان است. ولی مراحل انکشافی بعضی نظر به بیولوژی انواع جداگانه و شرایط ایکالوژی که در آن انکشاف صورت می گیرد فرق می نماید.
پوپنک ها ی لعابی اساس یا اساسآً ذریعه اسپورها (zoospores ) تکثر می نمایند.
اسپور ها عموماً دارای دیوار ذخیم بوده و در محیط خشک برای مدت طولانی می تواند به حیات خویش ادامه دهند.
مواد ذخیروی درین گروپ پوپنک ها به قسم گلایکوجن (Glycogen) می باشد. که گلا یکوجن در نتیجه تاثیرات فارمینت ها یا انزایم ها به قند تبدیل می شوند. این ها می توانند درنتیجه اسپور جوانه زده و(1-2) امبیود
(Amoeboid) برهنه را تولید می کند که دارای 1-2 شلاق می باشند بعداً (zoospores) ها شلاق های خودرا از دست داده و به آمیب ها که با داشتن مواد لزجی بنام (Myxoameobiods) یاد می گردد تبدیل می شوند این ها می توانند در نتیجه تقسیم شدن زیاد گردند.
در نتیجه تکثر زوجی مایگزوامبیودس که هسته های آنها با هم یکجا شده در نتیجه هسته های دیپلویید بوجود می آید. بعداً مایگزوامبیودس با داشتن 2n کروموزم تولید کتله پلا زمویم چندین هسته وی را می نماید به صورت هم اساس پوپنک ها لعابی یعنی سپروفایت Sporophyte بوجود می آید.
مواد ذخیروی در پلازمودیم به شحمیات،مقدار زیاد پروتین و گلایکوژن می باشد. در تحت شرایط خاص محیطی
پلازمودیم تولید Sporangia یا ساختمان های اسپور دار را می نماید.
(اسپورا نجیا عبارت از جسم سخت است که دیوار آن سخت بوده و معمولا ً دارای سلولوز می باشد.)
سپس از تقسیم تنقیصی هسته در داخل اسپورا نجیا سپور های Haplcid تولید می گردد.
که دارای دیوار بوده و بعد از آزاد شدن توسط باد منتشر می گردد. در صورت مساعدت شرایط محیطی سپورها نمو نموده و بدو سپور شلاق دار تبدیل می گردد. که بعد از القاح زایگوت را بوجود آورده که بعداً به نموی خود ادامه می دهد.
همچنان از جمله نباتات خیلی معروف اسکوما یست خمیرمایه yeast می باشد که این نبات دارای نام علمی Scharomyces cereviea می باشد که بیشتر اهمیت اقتصادی دارد. این خمیر مایه ها بر علاوه که به صنعت نان پندی رول مهم داشته در صنعت پنیر سازی نیز رول بارز بازی می نمایند از همه زیادتر امروز در اثر انکشاف تکنالوژی از خمیر مایه منحیث تحقیقات ارثی استفاده نموده لذا در وراثت این ها هم رول دارند و در صنعت و طبات نیز ازین ها استفاده بعمل آمد بطور مثال از گروپ یا فامیل Aspergillus که در صنعت ذخیره بسیار مهم است و از انواعیکه در طب زیاد اهمیت دارد می توان ازPenicillum که انتی بیوتیک های پنسلین
Peninlliاز آن استحصال می گردد، می توان نام برد.
(قارچ ها) Division- Mycophyta
این دیوژن مسمتل برفنگسها یا قارچ ها متنوعیست که به 90-100 هزار نوع می رسد. این دسته از قارچ ها تقریباً در تمام دنیا زنده گی می نمایند تعداد کثیری از انها در محیط های خشکه زیست نموده و فقط چند گروپ ابتدایی آن ها در محیط های آبی زنده گی می نمایند.
چون این قارچ ها فاقد کلورفیل می باشند فلهذا گاهی بصورت سپروفایتک بر روی مواد عضوی موجودات دیگر زنده گی نموده و گاهی اوقات از مواد غذایی ساخته شده موجودات بصورت مفتخوار استفاده می نماید.
هم چنان این ها بصورت زیست با همی با نباتات زنده گی می کند.
اکثرا این ها در تمام نقاط دنیا پراگنده گردیده تنها گروپ های مشخص ازین ها در مناطق معتدله و یا در مناطق استوایی زیست می نمایند.
بعضی ازین ها مانند با کتریا تولید Exooenzymes می نمایند که قادر به جذب مواد مختلف از محیط ماحول خویش اند همین گونه در حدود 3000 سال قبل از تولید امراض و اهمیت اقتصادی وفعالیت های کیمیا وی آنها در کتاب های مقدس چون Bible و Vedas نام گرفته شده است که فعالیت های کیمیاوی آن عبارتند از تخمر، پنیر سازی و نان پزی که در اثر فعالیت قارچ ها در بین مواد قندی است.
انتقال روزافزون قارچ ها به حیث آلات تحقیقاتی بیوشمی برای تولید انتی بیوتیک ها و از یک طرف در تحقیقات
وراثت روز بروز کسب اهمیت نموده است. با وجودیکه اهمیت این نباتات از قدیم الایام در کتب ذکر گردیده بوده اما اهمیت و منشاء آنها تا مدت طولانی از نظر ساینس دانان پوشیده مانده بود که نظریات مختلفی درباره ء خلقت قارچ ها وجود دارند که این نظریات عبارتند:
از نفس زهر ناک مار ها خلق شده اند
از هوای متعفن زمین جهیده اند
از تبادل مواد عضوی مرده بوجود امده اند
بوسیله عملیه خلق الساعه پدیدار گشته اند.
که بطلان این عقاید و نظریه ها در حدود یکصد سال قبل بوسیله توندال Tyndall و پاستورPastour اعلام گردید.
از نگاه ترتیب ساختمان ظا هری و وظیفوی از عالم زنده جانها جدا می با شند و یا نمی توان گفت که انها را میتوان 100% در عالم حیوانات ویا نباتات به شمار آورد وظیفه بندی نمود زیرا که جسم آنها در تفاوت از حیوان و نبات از هایفا Hypha ساخته شده است.
ارتباط قارچ ها با وحیوانات ارتباط ایست که مواد ذخیروی آن Glycogan بوده هم دیوار Hypha از چیتین Chitin می باشد.
یکتعداد قارچ ها از گروپ های مختلف الجی ها بوجود آمده است. که صرف با شروع قرن بیستم نظریه منشاء قارچ ها از الجی ها تصدیق گردید. لذا علمای معاصر الجی شناس چون m. Shadifo در سال 1960م چنین اظهار نموده است که اسکوما یست و بسیدو مایست ازالجی سرخ و فایتو ما یید از الجی ها زرد و نصواری بوجود آمده است.
اما طوری دیگری می گوید که قارچ ها ازارگانیزم های بدون کلورفیل بوجود آمده اندیعنی آنها از الجی های که از ارگانیزم های هتروتروف انکشاف نموده اند بوجود آمده اند که طوری منشاء و پیدایش قارچ ها از حیوانات ساده
Amebiods بیشتر ترجیح داده می شود ذریعه این تیوری تثبیت می گردد که از لحاظ Anthogenis یا انکشاف فردی با خصوصیات بیوشیمی یا کیمیاوی حیاتی ارگانیزم های بدون کلورفیل نزدیک میبا شند. موضوع بدتر این است که حتماً در الجی ها بدون کلورفیل تا کلوروپلاست ماده ذخیروی نشایسته وج.د ندارد
(طبقه بندی قارچ ها)
طتقه بندی فنگس ها همیشه درد سرهای فراوان را برای دانشمندان تکسانومی ایجاد نموده است.
لینسن (Lianus) تنها چندین نوع محدود آنرا طبقه بندی نمود و از طبقه بندی آن خسته شد و آنها را در جنس(Chaos) تحت کرم ها vermes طبقه بندی نمود.
معا قباً اطلاعا ت روز افزون درباره قارچ ها نه از علاقه انسان بلکه نیازمندی های علمی قارچ ها (غذا،ادویه، عامل امراض) این اطلاعات را امکان پذیر ساخت.
امراض قارچی انسان ها و حیوان مخصوصا ً نباتات ساینس دانان را مجبور می کند. تا عوامل این امراض را جستجو نمایند.
بنابر آن مایکولوژی Mycology عبارت از علم حیواناتیست که هنوز هم اکثر قارچ ها در انتظار تشریح آن باشند. که سالانه در حدود 1000 نوع جدید آن سالانه تشریح می گردد.
به اساس طبقه بندی سابقه قارچ ها به 4 کلاس یا صنف دیگر طبقه بندی گردیده اند که عبارتند از
1. Phcomyctes
2. Ascomycetes
3. Basiduomycetes
4. Deuteromycetes

1. کلا س اسکوما یست ها (class-Ascomycetes)
اسکومایست ها از جمله بزرگترین دسته های قارچها خشکه یی می باشند.انواع مختلف این قارچ ها بصورت سپروفایت
یا پرازیت در تمام طول حیات خود زنده گی می کنند. آنها حیات خود را بشکل پرازیتی شروع و بعد از مرگ میزبان خود بصورت سپروفیت به زنده گی خود ادامه می دهند رشته های این قارچ ها بی اندازه منشعب بوده و سلول ها بوسیله جدارهای عرضی از یکدیگر مجزا شده اند مایسیلم ها اکثراً انواع پرازیتی در داخل انساج میزبان نمو می کند و لیکن برخی اسکو مایست ها به شکل سطحی د رقسمت اپیدرمس میزبان نیز رشد می کند.
اکثر انواع پرازیتی به یک میزبان با دسته ای از میزبان های که با هم ارتباط قریب دارند محدود گردیده است. اگر امراض نباتات اهلی بوسیله این دسته از قارچ ها ایجاد شوند اصول کنترول و جلوگیری از امراض مشتمل برزواپانتی به شکل محلول یا پودر که قارچ ها را مسموم می سازند.و یا اینکه نسل گیری بوجود آوردن انواع نباتاتیکه (گندم،جو،جودر) که در مقابل حمله این قارچ ها مقاومت داشته باشند می باشد.
اسکو مایست های پارازیتی و سپروفایتی در انواع مختلف محیط ما یافت گردیده و اکثر آنها در بالای بقایای گندیده نباتی زنده گی می کنند.
برخی دیگر بروی میوه ها، سبزیجات،گوشت گندیده شده چرم وابسته زنده گی می نمایند و اکثراین قارچ ها دارای اهمیت اقتصادی و طبی می باشند و هم چنین از وجود این ها در صنعت استفاده می گردد.
اسکو مایست هاعبارت از قارچ های متنوع بوده که مرحله های زنده گی و انکشافی آنها حاوی تشکیل کیسه های
اسکس Ascus و اسکواسپور Ascospor می باشد
اسکس Ascus عبارت از یک سپرانجیم Sproangium مخصوص است که عملیات (Meios) وKaryo gumy
در داخل آن صورت می گیرد.
تولید اسکس یکی از صفاتی اند که این کلاس نام خود را از آن گرفته است. اسکو اسپور بعد از مرحله مایوز بوسیله یک سلسله انقصام میتوسیس (Mitosis) تشکیل می شود اکثر انواع قارچ های اسکو مایست دارای 8 اسکواسپور در داخل هر اسکس می باشد. اما این عادت ثابت نیست بلکه بعضی انواع کمتر از8 و برخی دیگر دارای و1024 ,512,128,64,32,16 عدد اسپور در هر اسکس می باشد.وسلول های متحرک یا برهنه درین کلاس وجود ندارد.
تکثر
تکثر جسمی در اشکال یک سلول بوسیله Bading ودر سلول های رشتوی بوسیله قطعه شدن Frugmentation هایفا صورت می گیرد .
تکثر اسپور ها بسیار معمول بوده بوسیله کویندیا ( Meuospore ) و اسکو اسپور (Mitospore ) صورت میگیرد .
عملیات جنسی
یکی از صفات اسکو مایسیت ها این است که گامس یا تخمدان جسمهای شان به ساختمان های جنسی مذکر ومونث تفریق نگردیده اند . در سلول گا منتن یا دو هایفا امتزاجی با یکدیگر اتحاد نموده و Karyo gamy با یکجا شدن دو هسته صورت میگیرد .
اما در اسکومایسیت ها عالی گامنتن معمولا به ساختمان های جنسی مونث ومذکر تفریق گردیده اند. جنس های که از لحاظ عملیات جنسی مطالعه شده اند نشان میدهند . که اعضای مونث ومذکر هردو در یک تیلس واحد موقعیت دارند .
تیلس قادر است عملیه القاح را به تنهای ( وضع بار وری خودبخودی ) یا بوسیله تیلس های مشابه انجام بدهند .
Class – Basidomycotes
این قارچها از لحاظ داشتن هایفا مشابه اسکومایسیت بوده ولی نسبت به آنها تکامل بیشتر نموده است . نماینده های مهم این گروپ قارچها عبارتند از Rust وقارچهای سیاه قاق جواری ( Smuts ) میباشد وهم Puffball نیز یکی از نماینده های این گروپ به شمار میرود .
اکثر این قارچها بشکل سپروفایت بالای چوب ، مواد غذای ، چرم والیاف پنبه زنده گی نموده خسارات زیادی را به آنها وارد میکند . برخی از اشکال گوشتی این گروپ قارچها خاصیت زهری داشته و از جمله قارچها زهری بشمار می روند که مثال عمده شان میتوان سمارق های زهری باشد .
قارچها ی عامل سرخی و سیا قاق دو پتوجن یا دو عامل مرض در افغانستان بوده وسالانه خسارات زیادی را به مزارع گندم و جو وارد می نماید . عمومآ این نوع قارچها محصولات غله جات خصوصآ گندم و جو را مورد حمله قرار میدهد .
عامل مرض سرخی گندم قارچیست بنام Puccin garmyminus و عامل مرض سیمارق جواری قارچیست بنام Ustilagozeae میباشد .
درصورت عدم کنترول این امراض %60 محصولات متضرر گردیده و حاصل آن پائین میآید.سیدومایست ها دارای صفت تولید Basidia و Basidiospore بوده و به همین دلیل به این نام مسمی گردیده اند. این ها مانند اسکوماسیت های سبیدیم ها با لای رشته های سید تولید می شود این ها برعکس اسکوماسیت ها اسکواسپور که در داخل اسکس ها تولید میشودسبید اسپور ها معمولآ در خارج سبیدیم ها تشکیل گردیده ودر موقع پخته شدن از آنها بطرف محیط فیر میگردند .
ساختمان جنسی انها رشتوی بوده دارای سلول های مجزا وجدار دار میباشند . بعد از نمو اکثر سبیدواسپور ها تولید مایسیلم را می نماید که در ابتدا چندین هستوی بوده و سپس به بوسیله تشکیل جدار عرضی مایسیلم به قطعات یک هستوی تقسیم میشوند.تکثر این قارچها ذریعه سبیدواسپور ها کویندیا Conidia صورت میگیرد .
کویندیا عبارت از اسپوریکه در اسپورانجیم تولید میگردد در حقیقت قسمت قابل تجزیه یک هایفاراگویند. دارای کلوروفیل و پلاستید Sub – Kingdom - Thalobionta – Eukaryota
در ترکیب این سب کینگدم در حدود 10 یا بیشتر دیویژن الجی شامل میباشد . هم چنین در این گروپ دیویژن Lichenophyta يا گل سنگ نیز شامل میباشد .
خصوصیات عمده Divission – Lichenophyta عبارتند از : -
1 – بزرگی حجرات از 10 – 100 micron مايكرون.
2 – هسته دارای ساختمان عادی بوده و دارای هسته وهستچه و ممبران می با شند .
3 – دارای کانیدابوزوم و پلاستید ها می باشد .
درجریان ترکیبات ضیائی اکسیجن مالیکولی آزاد شده و هم نایتروجن هوا نصب نمی گردد .
4 – چجرات توسط عملیه Mitosis تقسیم میشود . هم چنان دارای عملیه جنسی بوده و ذریعه عملیه Miosis تعداد کروموزوم ها نصف می گردد .
خصوصیات عمده الجی ها
الجی ها نماینده قدیمی عالم نباتات بوده ودر حدود یکنیم ملیارد سال قبل بوجود آمده اند ومجموع انواع آنها تقریبآ به 35000 نوع میرسد .
از اینکه شرایط حیاتی در محیط آبی که در آن الجی انکشاف نموده در تمام مراحل جیولوژیکی یکسان باقی مانده پس الجی تا عصر حاضر شکل خودرا حفظ نموده است و بسیار کم از الجی های ابتدای فرق میشوند . در پروسه فایلوجینی ارگانیزم های یک حجروی و کالونی به ارگانیزم های بزرگ و مغلق ارتقا نموده اند و صدها متر طویل گردیده اند . از نماینده های بسیار عالی میتوان آغاز اختصاصی شدن حجرات داخلی را به انساج اپیدرمس ، انساج Assimiation يا حجرات کلوروفیل دار و انساج ذخیره وی انتقالی و میخانیکی مشاهده نمود .
در این صورت در الجی ها دو صورت مختلف الشکل بوقع پیوسته است .
اول – نماینده اشکال یک حجروی و کالونی ابتدای که شباهت به حیوانات ساده دارند .
دوم - چندین حجروی وبعضی اشکال بزرگ با قسمت های ضروری تحول یا فته که دارای عین خصوصیات نباتات عالی باشند .
اکثریت الجی ها دارای کلوروفیل بوده و بصورت اتوتروف تغذیه نمایند . تعداد کمی الجی ها بصورت سپروفیت و پرازیت زنده گی می کنند .
جسم الجی ها مانند دیگر نباتات پست بنام Thallus یاد می گردد زیرا که فاقد ارگان ها وانساج انکشاف یافته میباشند . در اکثر حالات حجرات نموئی تیلس ازطرف خارج توسط دیوار سخت سلولوزی و پکتین پوشانیده شده است .
سایتوپلازم داخل حجره را پر نموده ویا صرف در نزدیک دیوار حجروی قرار دارد دارای یک خالیگاه بزرگ یا خالیگاه کوچک مملو با شیره حجروی می باشند .
حجرات دارای یک یا چندین هسته بوده و هم دارای پلاستید ها و دارای کروماتوفور دارند ه پکمنت میباشد. از نگاه شکل کروماتوفور ها مختلف میباشند . چون پیاله مانند ،جال مانند ، ستاره مانند وغیره که مشخصه اساسی برای تشخیص الجی میباشد . در کروماتوفور عده ئی از الجی ها ماده ای پروتینی Pyrenoid قرار دارد که در اطراف آن نشایسته و یا ماده کاربوهایدریتی مشابه آن ذخیره میگردد .
الجی ها دارای تمام انواع تکثر میباشند یعنی تکثر نموئی، تکثر زوجی و تکثر غیر زوجی .
تکثر نموئی با تقسیم شدن یک ارگانیزم یک حجروی ، پارچه شدن کالونی ها و یا قسمتی از رشته ای Thallus در انواع چندین حجروی صورت میگیرد .
تکثر غیر زوجی حقیقی توسط زواسپور ها ( Zoospores ) یا اسپور های یک حجروی که در داخل حجره نموئی یا در داخل اعضائی خاص Sporangia ویا Zoosporangia که با تقسیم شدن محتویات داخلی آن صورت می گیرد بوجود میآید .
زواسپور ها با داشتن شلاق ها از هم تفریق میگردند. زواسپور ها بزودی شلاق خودرا از دست داده توسط دیوار حجروی احاطه شده و به فرد جدید انکشاف می نماید .
همیشه تکثر زوجی تحت شرایط مساعد محیطی برای نمو صورت میگیرد .
با خراب شدن شرایط محیطی ( خشک شدن ) پائین امدن درجه حرارت مرحله تکثر زوجی شروع میشود که در نتیجه یکجا شدن حجرات مشخص جنسی یعنی گمیت یا زایگوت بوجود می آید .
در زایگوت پروتوپلاست ها یکی گردیده مواد ذخیروی ترشح شده و در اطراف آن دیوار ضخیم تشکیل میگردد . بعدا زایکوت درعمق آب های ایستاده رها گردیده که در آنجا متواند شرایط غیر مساعد را در حالت استراحت سپری نماید .
در بعضی حالات زایگوت تشکیل شده دفعتآ شروع به نموی خود می نماید که در نتیجه نموی زایکوت دو حالت وجود وامکان دارد .
1 – زایگوت به فرد جدید انکشاف نماید .
2 – در زایگوت زواسپور ها بوجود بیآید که بعدآ از اثر آزاد شدن به نمو خود ادامه دهد .
تکثر زوجی به اشکال مختلف صورت می گیرد :
در Isogamy هر دو گمیت از نگاه شکل و جسامت یکسان میباشد . ولی فرق آنها تنها از لحاظ وظایف فیزلوژیکی آن میباشد .
در Hetrogamy نه تنها از لحاظ وظا یف فیزیولوزیکی بلکه از لحاظ جسامت نیز فرق دارند . یعنی گمیت مونث بزرگتر از گمیت مذکر میباشد .ایزوگمی و هیتروگمی در نتیجه تقسیم تنقیضی مواد در داخل حجرات نمویی عادی بوجود میاید در Oogamy گمیت مونث بزرگ و دارای مقدار زیاد مواد ذخیزوی بوده و غیر متحرک می باشد. ولی گمیت مذکرکوچک و متحرک است.
تخمچه ( Oviuel ) درداخل Oogunia و Spermatozoid در داخل Antheridia تولید میگردد. تخمچه یک یا چند عدد بوده ولی تعداد اسپرماتوزوئید زیاد میباشد اغلبآ درالجی ها عملیه جنسی بصورت امتزاج Conjugation دیده می شود .
دراینصورت مواد پروتوپلازمی دو حجره ای افراد Heterothalic با هم یکجا میگردد مثلآ درجا منک بقه نتیجه نهای به هر صورتیکه باشد در تکثر زوجی عبارت از امتزاج پروتوپلاست ها و تشکیل زایگوت میباشد که دراین صورت تعداد کروموزوم ها دو چند یعنی مرحله Dipliod یا ( 2N ) آ غاز می گردد .
در حالت عادی ومناسب از زایکوت مرحله غیر زوجی Sporophyta که دیپلوئید میباشد انکشاف می نماید که تا بالای آن اعضای غیر زوجی Zoo sporangia تشکیل میشود که در نتیجه تقسیم تنقیصی مواد زواسپورانجیما و زواسپور های هاپلوئید Hapliod بوجود می آید که به Gametophyta انکشاف می نماید . که در آن اعضای تکثر زوجی یعنی Gametangia انكشاف مينمايد .
که Gumetophyt مي توانند دو جنسی دایوشیز Diocues و یا یک جنسی یا مونو شیز Monocues باشد
انتشار الجی ها
درانتشار الجی ها دو نظریه خیلی مهم وجود دارد که عبارتند از :-
1 – انکشاف الجی ها از شلاق داران ( Flagellata ) یعنی از شلاق داران یک حجروی اتوتروف صورت گرفته است .
2 – انکشاف سمبو تیکی یعنی کلوروپلاست از نوع الجی ها فاقد هسته حقیقی .
که برای معلومات مزید باید تمام خصوصیات ذیل چون ساختمان حجره، خصوصیات تکثری و خصوصیات فیزیولوژیکی این الجی ها تحت مطالعه قرار گیرد که بحث به درازا خواهد کشید .

Divission – Chlorophyta
الجی های سبز
تعداد عمومی آنها در حدود 5700 نوع بوده که اکثرآ در آبهای شیرین منتشر بوده و یک عده آن در ابحار زنده گی مینمایند و هم میتوانند الجی های سبز در روی خاک با پوست درختان وهم بالای دیوار ها وهم چنان بالای برگ درختنان بصورت سمبوتیکی زنده گی نمایند . و این ها هم میتوانند بصورت زیست باهمی با گل سنگ ها یکجا حیات بسر ببرند . بسیاری آنها میکروسکوپی بوده ولی تعدادی دیگری از آنها در بحر ها زنده گی می نمایند که بچشم قابل دید اند مانند نوع Codium که دارای طول بیشتر از 8 m میباشد . الجی ها ی سبز بخاطر داشتن کلوروفیل شباهت به نباتات عالی دارند و ذخیره مواد غذای آنها به شکل مواد نشایسته ئی واقعی میباشد .
دیوار حجروی شان سبز بوده واز سلولوز و مواد Pictin ساخته شده است .و دوران حیات این ها را بیشتر مرحله Gumetophyt در بر می گیرد . که مرحله دیپلوئید آن صرف در مرحله زایکوت میباشد . طبقه بندی الجی های سبز بسیار مشکل بوده ولی بصورت عموم آنها را به گروپ های ذیل طبقه بندی نموده اند .
1- الجی های سبز متحرک یک حجروی و کالونی Chlimydomonus .
2- الجی سبز وحید الحجروی غیر متحرک Chloralla .
3- الجی ها سبز چندین حجروی Spirogyra .
اهمیت اقتصادی الجی ها
الجی ها از جمله نباتات اند که دارای اهمیت اقتصادی خیلی زیاد بوده که از طرفی این ها میتوانند در آب ، خاک و حتی بالای اجزای درختان رشد و نمو نموده واز طرفی این ها میتوانند تا عمق 30m در تحت آب رشد نمایند الجی ها نه تنها در غنی ساختن آب ها از نگاه مواد عضوی کمک می نمایند بلکه غذای خوابی برای ماهیان که در بحر زنده گی می نمایند به حساب میروند و از طرفی عده دیگر از این ها در تغذیه حیوانات و حتی ساختن کود جهت حاصل خیزی زمین نیز کاربرد دارند . و عده دیگر از آن غرض نهیه آیودین مورد استفاده قرار می گیرند و هم چنان عده دیگر شان برای ساختن Agar كه براي رشد و نموی باکتریا در داخل لابرتوار ها منحیث غذا استفاده میشوند . که برای کشت انواع میکروب ها بصورت وسیع موارد استعمال دارند . الجی ها هم چنان اغلبآ در صنعت نساجی و کاغذ سازی نیز بکار می روند و هم چنان عده دیگر شان در نصب کردن نایتروجن در مزارع شالی اهمیت اقتصادی دارند و میتوان از بعضی از الجی ها پنسیلین استصحال نمود .
گلسنگ ها Division – Lichinophyta
گلسنگ ها از جمله گروپ بزرگ نباتات پست بوده و از 18 الي 20 هزار نوع آن امروز شناسای گردیده اند ساحه انتشار این گروپ نباتات خیلی وسیع بوده در مناطق و محیط های مختلف میرویند این ها میتوانند بالای درختان و چوپ های در حال تجزیه بصورت خوبی رشد نمایند این ها هم چنان بروی سنگ ها و بالای خاک زیست کرده میتوانند . این نباتات قادر اند تا در درجات مختلف حرارت ودر خشکی مقاومت نمایند و به زنده گی خویش ادامه دهند .
چنانچه مطالعات جدید نشان داده است که پنج نوع جدید این ها میتوانند تا برودت -198co درجه سانتی گراد را نیز تحمل نمایند .
هم چنان گل سنگ ها میتوانند آب را به شکل مایع و بخار جذاب نمایند و در مواقع خشکی اگر از % 15 – 2 وزن خشک خودرا اب داشته باشند میتوانند زنده بمانند .
ولی در موقع بارانی میتوانند % 100 یا سه برابر وزن خشک خود را آب جذاب نمایند . هم چنان گلسنگ ها که بالای سنگ ها زنده گی می نمایند یکی از جمله عوامل تجزیه سنگ ها به خاک به حساب میروند .
نظر به شکل و ساختمان گلسنگ ها را به سه گروپ تقسیم نموده اند که عباتند از :-
1 - گلسنگ ها ی فنر مانند یا Crustose
2 - گلسنگ های برگ مانند یا Foliose
3 - گلسنگ های بته مانند یا Fruticose
جسامت گلسنگ ها متفاوت بوده که از چندین ملی متر تا چندین متر طول دارند و عموما این ها از اتحاد الجی و فنجی Algae and Fangia بوجود امده است که قسمت الجی آن بنام Phycobionta و قسمت فنجی یا قارچی آن بنام Mycobionta یاد میگردد .
گلسنگ ها را اکثرآ صنف Ascomycetes تشکیل میدهد .
گلسنگ های الجی های سبز مانند Coccomyx و Cystococcus و Chlorella و Trebouxa و Trentepholia ميباشد .
و الجی های آبی سبز نیز در اکثر گلسنگ ها وجود دارد مثلآ :-
1 - Chrococcus
2 - Gleocapsa
3 - Schytonema
4 - Nostoc
5 - Stigonama
قابل ذکراست که قسمت اعظم جسم نباتی را در گلسنگ هاهایفای باهم چسپیده تشکیل میده. و حجرات الجی
در قسمت بالای تیلس قرار داشته باهایفا مخلوط گردیده وآلات چوشنده یا Haustoura را در حجرات تشکیل میدهد .
تکثر گلسنگ ها اکثرآ به شکل حالت نموی Vegetativ و یا توسط پارچه شدن Soredia صورت ميگیرد . ( سوردیا عبارت از کتله سلول های الجی که بوسیله رشته های قارچی در گلسنگ احاطه گردیده و در سطع فوقانی یا خارجی کارتیکس خارج گردیده و در عمل پارچه شدن قسمت تیلس توسط آب یا باد به محیط جدید انتقال داده می شود و یا به عباره دیگر سوردیا از یک یا چندین حجرات الجی ها که توسط رشته های قارچ پوشانیده شده و بصورت کتله کوچک پودر مانند در سطح تیلس به ظهور می رسد و همچنان هرسوردیم درمحیط مناسب می تواند یک نباتات جدیدگلسنگ را بوجود بیاورد)

 

 

 

 

 

Leave a Reply