عقود احتمالى



باب چهارم
عقود احتمـالی
فصل اول
قمار بازی
مادۀ 1643:
هرنوع موافقه در خصوص قمار بازی باطل پنداشته ميشود.
مثلاً:
دونفر باهم موا فقه وتعهد مینمایند که هریک همراه اشخا ص قمار بازی وشرط بازی نموده ودرمفاد وخساره آن مساوی وشریک میباشیم وهراندازه پول ازین مدرک بدست ماآمد آنرا طور مساوی در بین خودها تقسیم می نما ئیم واگردر قمار بازی خساره مند شدیم نیزمتفقاً جبران خساره را متحمل میشویم ، چنین مو افقه وتعهد، عقود احتمالی وفریب بوده وبرد وباخت آن معلوم شده نمی تواند وبلکه فعل قمار مخالف آداب ونظام عامه تلقی گردیده وخصوصاً درجامعه اسلامی قمار بازی حرام وهرنوع موا فقه در خصوص قمار بازی باطل وکدام اثر قانونی درآن مرتب نمیشود.
فصل دوم
عقد بيمه
قسمت اول
احکام عمومی
مادۀ 1644:
(1) بيمــــــه، عقديست که بموجب آن بيمــه کننده به تـــاديه يک مقدار پول يا عائد مرتب ويا به تعويض مـالی ديگر در حـالت وقوع حادثه يا خطريکه در مقاولـــه تعيين گرديده، بـــه بيمه شــــونـــده يا شخصيکه بيمه بــــه نفع وی شرط شـــده، در بدل مبلغــــی کــه يکبارگی يا به اقساط می پردازد، تعهد می نمايد.

تشریح:
الف: بیمه عقد وقراردادیست که میان بیمه کننده (شرکت بیمه ) وبیمه شونده(شخصیت حقیقی ویاحکمی) که بموجب آن بیمه کننده در مقابل اخذ حق البیمه معین جبران خساره طرف مقابل رامتعهد میگردد.
ب : بیمه نامه : سند حقوقی است که ازطرف بیمه کننده بحیث قرارداد بیمه به بیمه شونده تسلیم داده میشود.
ج: حق البیمه معین: وجه وپول نقد است که در صورت حدوث حادثه وتشبث خساره به بیمه شونده پرداخته میشود.
د: جبران خساره : وجه نقد یاعوضیست ازقبیل خا نه ، موتر وغیره که درصورت وقوع حادثه وتثبیت خساره به بیمه شونده تعویضاً پرداخته میشود.
هـ : حادثه: حا لتیست که باتحقیق آن بیمه شونده ادعای جبران خساره خودرامستند به بیمه نامه می نماید،ازقبیل حریق ، سقوط طیاره وچپه شدن موتر وغرق کشتی ،زلزله ، سیلاب ، طوفان و غیره .
و: ذخایر بیمه: وجوه مالیست که ازمنابع عایداتی شرکت به مقصد جبران خساره، مصارف عملیاتی شرکت وتادیات بیمه های اتکایی ایجاد می گردد.
(2) احکام اين فصل تا جاييکه با احکام قانون خاص مغايرت نداشته باشد تطبيق ميشود.
تبصره:
احکام قانون خاص بیمه افغانستا ن منتشره سال 1368 به احکام این فصل قانون قابل رعایت می با شد.
مادۀ 1645:
هرنوع منفعت مشروع که به شخص از وقوع خطر معین عايد ميگردد، موضوع بيمه شده می تواند.
تشریح:
موضوع بیمه قرارذیل تعیین شده می توا ند:
1. حیات انسان درصورتیکه معروض به مرگ یامعلولیت گردد.
2. اشیا ء، اجناس که مواجه به آسیب وخساره شوند ازقبیل وسایط حمل ونقل فضایی ، زمینی ، بحری ومحموله ء آنها موضوع بیمه شده می تواند.
3. ملکیت ها ی که مواجه به آسیب وخساره شوند ازقبیل زمین ، آسیاب ، اپارتمان، سرای ، خا نه و غیره که باثر خطرات حریق ، زلزله ،اسیلاب ، طوفان وامثال آن موضوع بیمه شده میتواند.
مادۀ 1646:
هرگاه در مقاوله نامه بيمه يکی از شرايط آتی ذکر گردد، شرط باطل شناخته ميشود:
۱- شرطيکه به سبب مخالفت از احکام قـوانين و مقررات بسقوط حق بيمه امـر نمايد. مگر اينکه مخالفت به اساس جنايت يا جنحه عمدی واقع گردد.
مثلا ً:
درمقاوله نامه ببیمه حیات شرط گذاشته شده باشد که شخص بیمه شونده بدون اطلاع موسسه بیمه حق سفر کردن رادرطیاره نداشته با شد وهرگاه بدون اطلاع ذریعه طیاره سفرکرده وبا ثرسقوط طیاره ازبین رفت حق بیمه اوساقط می گردد چنین شرط مخالف ازاحکام قو انین ومقرراتن بیمه بوده شرط باطل شناخته شده حق بیمه حیا ت بیمه شونده ساقط نمی گردد مگرا ینکه مخالف مذکور چنین باشدکه شخص بیمه شونده باثر ارتکاب جنا یت یاجنحه عمدی خودازطرف جانب مقابل.ازبین برودوحق بیمه راندارد، این شرط مطابق حکم ماده (28) قانون بیمه منتشره سال 1368 افغا نستان بوده ومناسب می با شد ،جوا ز دارد.

۲- شرطيکه به سبب تأخير ابلاغ حادثـه يا تقديم اسناد بمقام صلاحيت دار به سقـوط حق شخص امر نمايد که بيمـه برای وی صورت گرفته، مشروط بـراينکه از احـوال طوری معلوم گردد که تأخير بنا بر عذر معقول صورت گرفته باشد.
توضیح:
مثلا در مقاوله نا مه بیمه اموال تجارتی شرط گذاشته شده باشد که بیمه شونده مکلف است بعد از وقوع حادثه ، وقوع حادثه را بااسناد لازم آن به اسرع وقت بدون درنظرداشت عذرمعقول قانونی بمقام صلاحیت دار اطلاع وبسپارد ودر غیر آن منجر به سقوط حق بیمه آن می گردد،
۳- هـرنـوع شـرط مطـبوع که بـه شکـل ظـاهر تبـارز نکرده و متــعلق بيـکی از حـالاتـی باشـد کـه بـه سـقوط يـا بـطـلان نتيــجه منــجر گـردد.

مثلاً
الف: درمقاوله مطبوع بیمه حیات تادیه بیمه باوجود انتحار شخص درحالت اراده واختیار ویا درانتحار مرض عقلی وغیر اراده شخص بیمه شونده مطلقاً شرط شده باشد، این شرط ازاعتبارساقط وباطل می با شد. زیرا تادیه بیمه حیات انتحار شخص درحالت اراده وا ختیار ساقط می گرددوبیمه کنده مکلف به تادیه حق بیمه حیا ت شخص انتحاری نمی باشد اماتادیه بیمه انتحار شخص مبتلا به مرض عقلی ویا غیرارادی شخص انتحارکننده ساقط نمیشودوبیمه کننده مکلف به تادیه حق بیمه حیات می با شد.

ب : مثلا ً موضوع بیمه رایک خانه دومنزله تشکیل دهد ولی هنگام بیمه صاحب خانه آگاه باشد که خانه مذکور شکسته کرده ودر مقابل وقوع خطر وزلزله آشتی پذیر باشد ولی بیمه شونده مطابق ماده (14) قانون بیمه افغانستان از موضوع بیمه کننده رامطلغ ساخته ودرمقاوله نامه مطبوع موضوع شکست مذکور ظاهراً تبارز نگردیده باشد مطابق ماده (31) قانون بیمه افغانستان منجر به بطلا ن بیمه می گردد.
۴- شرط حکميت در صورتيکه در مـقاوله نامه بيمه ضمن شروط عمومی مطـبوع ذکر شده باشد مگر شرط اينکه حکـميت بموافقۀ خاص و مجزا از شرايط عمومی صورت گرفته باشد.
توضیح:
شرط حکمیت درمقاوله نامه درضمن شروط عمومی ذکر شده باشد، این شرط غیر لازم وباطل می باشد،
زیرا: جبران خساره وارده وتادیه حق بیمه به تناسب خساره وارده مطابق بیمه نامه صورت می گیرد ونظرحکمیت درموردکدام تأثیر ندارد، مگرشرط اینکه حکمیت بموافقه خاص طرفین ومجزا ءازشرایط عمومی صورت گر فته باشد جبران خساره وا رده وتادیه حق بیمه به تناسب خساره وارده مطابق حکم ونظریه حکمیت نیز صورت گرفته میتواند.
۵- هـر شـرط تحميلی ديگريکه ظاهـر گـردد که مـخالفـت از آن در وقــوع حادثه بيــمه شـده، تاثـير ندارد.
مثلاً:
دربیمه حیات شرط شده باشدکه هرگا ه شخص بیمه شونده درجمله اشخا ص مظاهرات مسالمت آمیز اشتراک داشته ودرحا دثه تیر اندا زی ازبین برود مستحق نصف تادیه بیمه حیاته می با شد، چنین شرط تحمیلی مخا لف قانون بیمه بوده ودر وقوع حادثه بیمه شده تأثیر وا ردنمیکند وباطل است وبیمه کننده مکلف به تادیه کامل حق بیمه حیات بورثهء آن می با شد.
مادۀ 1647:
بيمـه کننده بـه تعويض بيمه شونـده ملـزم نيست، مگـر صرف از ضـرريکـه از اثـر وقوع خطـريکه بيمه برای آن صـورت گـرفـته به انـدازۀ قيمت بيمـه، ملزم می باشد.
مثلاً:
موضوع مقاوله بیمه را یک خانه دومنزله کا نکریتی که قیمت آن بایغ به دوملیون افغانی باشد تشکیل دهد وخانه مذکور باثرحادثه سیل مدهش خرا ب وا زبین برود، دراینصورت بیمه کننده به تعویض یک خانه دومنزله کانکریتی به صاحب خانه ملزم ومکلف نمی با شد وبلکه صرف به جبران خسا ره وا رده وتادیه مبلغ دوملیون افغا نی قیمت خا نه بیمه شده ملزم ومکلف می باشد.
مادۀ 1648:
دعوی ناشـی از عقد بيمه بعد از مـرور دو سـال از تاريخ حدوث واقعه موضـوع دعوی، قابل سمع نمی باشد.
زیرا :
قانون مدت دعوی نا شی ازعقد بیمه رادوسال ازتاریخ حدوث واقعه تعیین نموده است ومدعی بایددرمدت مدکوردعوی ناشی ازعقدبیمه راعندالمحکمه اقامه نمایدودرغیر آن قابل سمع نیست.
مادۀ 1649:
هرنوع اتفاقيکه مخالف احکام مندرج اين فصل باشد، باطل پنداشته ميشود. مگر اينکه به نفع بيمه شونده يا استفاده کننده باشد.
مثلاً:
هرگاه موضوع بیمه رایک باب خا نه سرپناه تشکیل دهد، بیمه کننده وبیمه شونده درحین عقدبیمه اتفا ق وموافقه نمایند که اگر خانه بیمه شده از اثر حادثه ازبین برود بیمه کننده مکلف به تعویض خانه بیمه شده می باشد چنین اتفاق مخالف حکم ماده (1647) این قانون بوده باطل پنداشته میشود مگراینکه اتفاق وموافقه مذکور به نفع شخص بیمه شونده بوده واحتیاج بیمه شونده راازنگاه عدم سرپناه مرفوع سازد،چنین اتفاق مخالف احکام قانون ملغی نگردیده ، جوازدارد.
قسمت دوم
انواع بيمه
مبحث اول – بيمه حيات
مادۀ 1650:
مبـالغی کـه از طـرف بيمه کننده حين وقوع حـادثه يـابسـر رسـيدن مـوعـد برای بـيمه شـونـده يا اسـتفاده کنـنده در مـقاولـه عقـد بيـمه تـعهد شـده بيـمه شـونـده يا استفاده کنـنده بمـجرد وقـوع حـادثـه يـا بسر رسيدن مـوعد بـدون در نـظر گـرفتن اثبات ضرر عـايـده، مستـحق آن شنــاخـته ميــشود.
تشریح:
الف : مثلاً احمد شخصاً بادرنظرداشت شرایط این قانون و قانون بیمه سال 1368 افغانستان همراه بیمه کننده یعنی شرکت بیمه ، حیات خودرادر برابر خطراتی که دراثر حوادث بروسایل حمل ونقل فضائی ، زمینی وبحری وحوادث طبیعی غیرمترقبه ازقبیل زلزله ، سیبلاب ، طوفان وتصادم عراده جات وخطرات ناشی ازسیر آنها وخطرات ناشی ازجنگ ، مظاهرات ،اعتصاب واغتشاش باشد ،دربدل تادیه اجرت فی سال شصت هزار افغا نی حق البیمه درمدت بیست سال بیمه نماید وبیمه کننده (شرکت بیمه ) درمقاوله عقدبیمه تعهد نماید که هرگاه درمدت مذکور احمد بیمه شونده دراثر وقوع یکی ازحوادث وخطرات متذکره حیات خودرا ازدست داده وفات نماید، شرکت بیمه دوملیون افغانی مبلغ بیمه شده رادرمقابل جبران خسا ره وارده حیات احمد بیمه شونده که از اثر یکی ازحوادث فوق حیات خودراازدست داده ازبین برود و فوت نماید،دراینصورت بمجرد وقوع حادثه ورثه آن خصوصا ً قایم مقام وی گردیده ومستحق دوملیون افغانی مبلغ بیمه شده شداخته شده وشرکت بیمه مکلف است که دوملیون افغانی مبلغ بیمه شده رابرای ورثه وی بپردازد.
ب : طورمثال: احمد شخصاً درمقابل بیمه کننده ( شرکت کننده ) دربیمه نامه (پالیسی بیمه ) تعهد کند که هرگاه احمدبیمه شونده در مدت مذکور وفا ت نکرده حیاتش باقی بماندومدت بیمه سپری گردد،درانصورت بیمه کننده یعنی شرکت بیمه به مجرد رسیدن موعد دوملیون افغانی مبلغ بیمه شده رابرای احمد بیمه شونده می پردازد. امادرصورتیکه احمد بیمه شونده درمدت بیست سال وفات نکرده حیاتش باقی مانددراین صورت احمد بیمه شونده به مجرد بسر رسیدن موعد بیست سال مستحق دوملیون افغانی مبلغ بیمه شده شناخته میشودوشرکت بیمه مکلف است آنرا برای احمد بیمه شونده بپردازد.
مادۀ 1651:
بيمه برحيات غير، تازمانيکه غير، قـبل از انعقاد عقد بيمه به آن مـــــوافقه تحــريری نکرده باشد، باطل شناخته ميشود. در صورتيکه شخص ثالث فـاقد اهليت قانونی بـاشـد، مـوافـقه تحــريری ممثل قانونی وی بـرای صـحت عقد حتمی ميباشد.
زیرا:
بیمه حیات غیر، ازجمله تصرفات برحق غیر است ، چنا نچه شخصی ملک غیر رابدون صلاحیت قانونی می فروشد عقدصحیح ولی نفاذآ ن موقوف باجازه مالک آن می با شدودرغیر آن تصرف مذکور باطل است ، بنا ءً احمد حیات محمود برادر بزرگ خودرابیمه حیات باشرکت بیمه می نما ید،دراین صورت شرط است که قبل ازا نعقا د عقد بیمه موافقه تحریری محمد برادر بزرگ خودرااخذ بدارد ودرغیر آن باطل شناخته میشود. واگر محمو د برا درش فاقد اهلیت قانونی با شد ومحمدنام پدر وولی وممثل قانونی آن حیات داشته باشددرانصورت موافقه تحریری محمد مذکور برای صحت عقدبیمه حتمی می باشدودرغیر آن عقدبیمه حیات غیر ، باطل است .
مادۀ 1652:
(1) هــرگـاه شخص بيمه شونده حيـات انتـحار نـمايـد. بيمه کننده به پـرداخت مبلغ بيمه مکلف نمی باشـد. مگر با آن هم بـتأديـه مبلغ معــادل قـيمت اقساطـی بيمه به اشخاصيکه حق باوشان تعــلق ميگيرد مکلف ميشود، در صورتيکه سبب انتحار مرض عقلی باشد طــوريکه مريض اراده خود را از دست داده باشـد، مکلفيت بيمه کننده بصورت کامـل باقی می ماند.
توضیح:
زیرا: هرگاه شخص بیمه شونده حیات باداشتن عقل سلیم واراده سالم قصداً دست به انتحار برده حیات خود راکه نعمت الهی است ازبین می برد لهذامقصرخودش بوده ومستوجب جزاء الهی شناخته میشود بناءً بیمه کننده به پرداخت مبلغ بیمه مکلف نمی باشد.
هرگاه شخص بیمه شونده بمرض عقلی وعصبی گرفتار بوده واراده سالم خود راازدست داده باشد ودست به انتخار بزند دراینصورت شخص بیمه شونده حیات قانوناًمقصر شناخته نمیشود ومکلفیت بیمه کننده بصورت کامل باقیما نده وبه پرداخت مبلغ بیمه شده مکلف می باشد.
نوت:
این عبارات بند اول ماده (1652) که «مگر باآنهم بتادیه مبلغ معادل قیمت احتیاطی بیمه به اشخاصیکه حق باوشان تعلق میگیرد مکلف میشود» زاید وبی مورد بوده وتطبیق آن بالای شرکت بیمه عادلانه نمی با شد، زیرا انتحار شخص بیمه شونده حیات درحال اراده سالم وعقل سلیم یکنوع جرم بوده واین جرم به شخص انتحارکننده تعلق داشته وبه بیمه کننده سرایت نمیکند ومقصر آن بیمه کننده قانوناً شناخته نمیشود، بناءً به نظر من توضیح کننده درهمچوموارد بیمه کننده مکلف به پرداخت مبلغ معادل قیمت احتیاطی بیمه بورثه انتحارکننده نمی باشد.
(2) اگر در مـقاوله بيمه، تأديه بيمه بـا وجـود انتحار شخـص در حـالت اراده و اختــيار شرط شـده باشد، اين شـرط از اعتبار ساقـط می باشـد، مگر اينکه انتحار بعد از مرور دو سال از تـاريخ عــقد صـورت گـرفته باشد.
زیرا:
شرط مذکور درعقد بیمه شرط ماسب نبوده وبمفاد شخص بیمه شونده وبضرربیمه کننده میباشد،درحالیکه طبق قانون وخصوصاً فقه حنفی شرطیکه مناسب نبوده وبضرر یکی ازمتعاقدین باشد باطل است ، بناءً شرط مذکور باطل بوده ومرتب علیه حکم نمیگردد.
تبصره:
این عبارات بند(2) ماده مذکور که « مگراینکه انتحار بعد ازمرور دوسا ل ازتاریخ عقد صورت گرفته باشدد«زاید بوده مدار اعتبارنمی باشد، زیرا: شرط غیرمنا سب درعقود باطل بوده وشرط باطل بمرو زمان صحت پیدا نمیکند ومرتب علیه حکم قرارنمی گیرد.
مادۀ 1653:
هرگاه حيات شخص غير بيمه شونده بيمه شده باشد و بيمه شونده عمداً سبب وفات شخص مذکور گرديده يا وفأت در اثر تحريک وی صورت گيرد، بيمه کننده بری الذمه شناخته ميشود. اگر از طرف بيمه شونده تنها شروع به مرگ استفاده کننده شده باشد، بيمه کننده حق دارد شخص بيمه شونده را تبديل نمايد، گرچه استفاده کننده شخص بيمه شونده را قبول داشته باشد.
تشریح:
1. مثلا: احمد حیات محمود برادرخودرابنابرموافقه تحریری وی تامدت حیات آن بعد ازطی مراحل عقدبیمه همراه شرکت بیمه به دوملیون افغانی بیمه نماید، بعداً احمد بیمه شونده (طالب تأمین)عمداً سبب وفات محمود شخص غیربیمه شونده (غیرطالب تأمین) گردیده اوراعمداً بقتل برساند ویاقتل محمود باثرتحریک احمد طالب تأمین صورت گیرد، بیمه کننده (شرکت بیمه ) بری الذمه از التزامات تادیه دوملیون افغا نی مبلغ بیمه شده شناخته میشود. احمد طالب تأمین وقاتل ومحرک قتل محمود ولوکه بیگا نه وارث ومستفید شونده مبلغ بیمه شده باشدشرعاً محروم ازمبلغ مذکوربیمه شده می باشد چنا نچه در صفحه (1435) الوسیط فی شرح القانون المدنی چنین آمده است« ومن استعجل الشی قبل آوانه عوقب بحرمانه» هکذا درمبحث دوم استعمال حق ، ماده (4) قانون مدنی چنین آمده است«شخصیکه به اکتساب حق قبل ازموعدش مبادرت ورزد بحرمان ازآن محکوم میگردد. مثلا ًشخصی پدر خودرا عمداً بدون موجب غرض اکتساب حق میراث بقتل برساند محکوم بحرمان میراث پدر میگردد ویاموصی له وصی راعمداً غرض تصاحب مال وصیت شده می کشد محکوم بحرمان حق مال وصیت میشود، زیرا هرگاه درچنین موارد برای قاتل اجازه استفاده ازمبلغ بیمه شده ویاازمال میراث ویاحق مال وصیت شده داده شودحیات آنهابخطرمواجه گردیده مصؤونیت اوشان ازبین می رود.
2. اگر ازطرف احمد طالب تأمین تنهاشروع به مرگ محمود استفاده کند مبلغ تأمین شده باشد ولی باثرعوامل خارجی شروع جرم قتل خنثی گردد دراینصورت بیمه کننده حق دارد غرض جلوگیری ازخطر مرگ احمد بیمه شونده (طالب تأمین) راتبدیل نماید گرچه محمد مذکور احمد راقبو ل داشته باشد.
مادۀ 1654:
(1) در بيـمه حيات موافقه به پـرداخـت مبلـغ بيمه بـاشـخاص معین يـا اشـخاصيکه بعداً از طـرف بيـمه شـونده تعـيين ميگردد، جواز دارد.
مثلاً :
الف: درموا فقه نامه بیمه حیات پرداخت مبلغ بیمه باشخا ص معین ازقبیل پدر ومادر وغیره وارث ازطرف بیمه شونده تعیین شود جوازدارد.
ب : همچنان تعیین اشخاص مستفدین مبلغ بیمه شده بعد ازانعقاد بیمه حیات بورقه مستقله ازطرف بیمه شونده جواز دارد.
(2) اگر بيـمه شـونـده در مـقاولـه بيمه تـذکر دهــد که بيمه به نفع زوجـۀ او يــا اولاد او يا فروع او اعم از اينکــه متولد شـده يا هنـوز متولد نگرديــده يا به نفع ورثۀ او بدون ذکـر نـام آنها عقد شـده است، بيمه به نفع استــفاده کـنندگـان معین اعتبار داده ميشود. در حـاليکه بيمه به نفع ورثـ بدون ذکر نام شان عقد شـود، هريک از ورثه در آن به تنـاسب سهم ميراث مستحــق ميـگردد، گرچـه از ميـراث تنـازل نمـوده باشد.
توضیح:
اگر بیمه شونده درحین عقد بیمه حیات درمقاوله نامه ذکر نماید که بیمه به نفع زینب زوجه اش ونورمحمد وشیرمحمد پسران وعبدالله وعابدفروع پسر متولد شده ویا متولد نشده می باشد درا ینصورت بیمه به نفع استفاده کنندگان معین متذکره اعتبارداده میشود.
واگربیمه شونده درمقاوله نامه تذکر دهد که مبلغ بیمه شده بدون تذکر اسمای آنها به نفع ورثه به تناسب سهم میراث مستحق می گردد گرچه یکی ازورثه صلحاً وتخارجاً ازمیراث به نفع سایر ورثه تنازل نموده با شد.
مادۀ 1655:
بيمه شونده ايکه بپرداخت اقساط، مستمر تعهد نموده باشد، ميتواند هر وقتی که خواسته باشد، به ارسال ابلاغ تحريری به بيمه کننده قبل از سپری شدن موعد جاری آن را منحل نمايد. در اين صورت از پرداخت اقسـاط باقی مانده بری الذمه شناخته ميشود.
مثلاً:
احمدبمدت ده سال حیات خودرابه مقابل پرداخت اقساط هرساله مبلغ شصت هزار افغانی ازحوادث طبیعی غیرمترقبه یک ملیون افغانی بابیمه کننده ، بیمه نموده باشد، دراینصورت احمد میتواند بعد از سپری شدن پنج سال به دوسا ل نامه کتبی تحریری برای بیمه کننده یعنی شرکت بیمه مبنی برمنحل نمودن عقدبیمه ابلاغ نماید بعداز آن ازپرداخت اقساط پنج ساله باقیمانده مذکور بری الذمه شناخته میشود وکدام مکلفیت قانونی به پرداخت اقساط باقیمانده نمیگردد، زیرا انحلال بیمه بمصلحت بیمه شونده بوده ودرصورتیکیه خطرحیات اوا زاثر حوادث طببیعی متصور نباشد طور یک جانبه عقدبیمه رافسخ کرده می تواند.
مادۀ 1656:
(1) در عقـوديکه برای طول حيات بدون شرط گذاشتن بقای حيات شـخص بيـمه شده برای مدت معین، منـعقد گـرديده همچنان در تمامی عـقوديکه در آن تاديۀ مبلغ بيمه بعد از مـرور مـدت معـین شرط شده باشد، بيـمه شونده ميتواند در صـورتيکه حد اقل اقساط سه سال را پـرداخته باشد، مقــاوله اصلی را در مقابل وارد نمودن تخفيف در قيـمت مبلغ بيمه به مقــاوله ديگری از وجه پـرداخــته شـده تـبديل نمايد. گـرچـه به خلاف آن موافقه شده باشـد، مشـروط برايـنکه وقوع حادثـه بيـمـه شده محـقق الـوقوع باشد.
تشریح:
مثلاً: احمد نام بقای حیات خودراطور عمری درمقابل سه لک افغانی مبلغ بیمه شده دربرابر پرداخت اجرت (حق البیمه ) فی قسط سالانه مبلغ یک هزار وهشت صد افغانی همراه شرکت بیمه مقاوله وبیمه نماید بیمه شونده حد اقل سه ساله قسط راکه حاوی (5400) افغا نی شود، برای شرکت بیمه پرداخته باشد ومتباقی رامتوقف سازد، بعداً احمد بیمه شونده ازبقای حیات خودمطمئن ودر امن شود، درا ینصورت احمد بیمه شونده میتواند از مقاوله اصلی حیات عمری خود به آوردن تخفیف درقیمت مبلغ بیمه که از سه لک افغانی به یک لک افغانی به مقاوله دیگری به بیمه صحی حیات تبدیل ومقاوله بیمه صحی حیات خودرا الی بقای حیات همراه شرکت بیمه منعقد نماید ولوکه در مقا وله نامه پرداخت چهار ویاپنج قسط شرط شده باشد.
همچنان بیمه شونده می تواند بااستفاده ازبند اول ماده (1657) این قانون سه لک افغا نی مبلغ بیمه شده اصلی بیمه حیات راهمراه شرکت بیمه تصفیه وخاتمه دهد.
(2) عقد بيمه حيات در صورتيکه مؤقتی باشد، قابل تخفيف نيست.
مثلاً :
احمد بقای حیات خودرا الی مدت پنج سال دربرابر یک لک افغانی مبلغ بیمه شده به پرداخت حق البیمه فی قسط یکهزار افغانی همراه شرکت بیمه عقد بیمه نماید باوصف اینکه سه ساله قسط وحق البیمه راکه حاوی سه هزار افغانی باشد به شرکت پرداخته باشدمتباقیش رامتوقف سازد، احمد بیمه شونده مؤقت میتواند بدون تخفیف درقیمت یک لک افغانی مبلغ بیمه شده عقدبیمه حیا ت مؤ قتی رابه بیمه حیات در مقابل حوادث طبیعی غیرمترقبه به همان یک لک افغا نی مبلغ بیمه شده اصلی تبدیل نما ید، زیرا درین جامبلغ بیمه شده ذخیره برای ورثه اش نبوده بعد ازسپری شدن مدت پنج سال قیمت بیمه شده راشخصاً خودش مستفید میشود وقانون درعقد بیمه حیات مؤقت درصورت تبدیل آن بدیگر مقاوله بیمه تخفیف راجوازندانسته است.
مادۀ 1657:
(1) بيمه شونده در حـاليکه حداقل اقساط سه سال را تاديه نموده باشد، ميتواند بيمه را تصفيه نمايد. مشروط براينکه حادثۀ بيمه شده محقق الوقوع باشد.
توضیح:
دربند اول ماده (1656) این قانون تذکار گردیده که بیمه شونده حیات عمری درحالیکه اقساط سه سال را به شرکت بیمه تادیه نموده باشدمقاوله اصلی رادرمقابل واردنمودن تخفیف درقیمت مبلغ بیمه به مقاوله دیگری به بیمه صحی حیات انسان که طبعاً آشتی پذیر درمقابل حوادث طبیعی وغیره می باشد تبدیل نماید، احمد میتواندبیمه اصلی حیات عمری قبلی راباشرکت بیمه مذکورتصفیه وخاتمه بخشد.
(2) بيمۀ مؤقتی حيات، قابل تصفيه نمی باشد.

مادۀ 1658:
شـروط تخفـيف و تصفيه جزء شــروط عـامـه بيمــه شمــرده شـده و لازم اسـت در مقاوله بيمه شامل گردد.

توضیح:
هرگاه عقد بیمه ، بیمه حیات عمری باشد درمقا وله نامه بیمه درحین انعقاد بیمه مذکور شروط تخفیف وتصفیه ذکر گردد که بیمه شونده نبعدازتادیه سه ساله قسط بیمه اصلی رابعد از تخفیف به بیمه دیگری تبدیل کرده میواند وهکذاحق تصفیه وخاتمه بیمه اصلی رانیزدارامی باشد.
مادۀ 1659:
براظــهارات خــطا و غلط در مورد سـن شخـصيکه بيـمه به نفع وی عقد گـرديده، بـطلان عـقد بيمـه مـرتب نميشود. مــگر اينکه سن حقــيقی شخـص بيـمه شـده از حدود معینه ايکه در تـعـرفه بيمه تصريح شده مـتجـاوز باشد، در آنصورت قيمت مبلـغ واجـب التاديه به اساس سن حـقـيقی سنـجش ميشود.

توضیح:
هرگاه موضوع بیمه رابیمه حیات تشکیل دهد باید درحین عقد بیمه شخص بیمه شونده بصورت دقیق سن واقعی خودراکه مثلاً سی ساله است یاچهل ساله ، بیان ودرتعرفه بیمه درج گردد واگر سن حقیقی بیمه شونده متجا وز وغلط باشد بیمه باطل نمیگردد امادر آن صورت قیمت مبلغ واجب التأدیه طبق پالیسی واساسنامه شرکت بیمه به اساس سن حقیقی بیمه شونده سنجش میشود کدام مشکل ندارد، جوازدارد.
مبحــث دوم – بيمـۀ ضــد
حــريـق
مادۀ 1660:
بيمه کننده در بيمۀ ضد حريق مکلف است اضـرار ناشـی از حـريـق و اضراری را که نتيجه حتمی حريق شمرده ميشود تعـويـض نـمايـد، مخصـوصاً اضراری که به سبب اتخاذ وسايل نجات از حريق با جـلوگيری از تـوسعه آن به اشيای بيمه شـده ميرسد. همچنان بيمه کننده از ضياع اشياء بيمه شـده و اخـفای آن در اثنای حـريق مسوول ميباشـد، مگر اينکه اخـفاء نتيـجۀ سـرقت ثابت گردد. احکام اين مـاده در حـالی تطبيق ميشود که به خلاف آن مـوافقه صورت نگرفته باشد.

تشریح:
شخصی یک عمارت وسرای دومنزله کانکریتی خودراکه دارای اتاق ها ومحل گدام اموا ل تجارتی بوده ودرده افغا نان کابل موقعیت داشته باشد، بادرنظرداشت ماده (898) بخش بیمه اصولنامه تجارت همرای شرکت بیمه عقدومقاوله بیمه نماید وبعد ازگذشت چند سال اخیراً عمارت مذکور ازاثر حوادث سماوی ازقبیل صاعقه ،انفلاق و غیره مشابه آن حریق گردد وازبین برودویک مقدار اموال تجارتی داخل سرای نیزمخفی ولادرک گرددوسرقت شدن آن نیز تثبیت وبیمه شونده درموردحریق نیزمقصر شناخته نشودوهم کدام موافقه بخلاف آن موجودنبا شد، درا ینصورت طبق موافقه بیمه نامه بیمه کننده (شرکت بیمه ) مکلف است از اضرار ناشی ازحریق واضراری که نتیجه حتمی حریق شمرده میشود ازقبیل اتخاذ وسایل نجات ازحریق یاجلوگیری ازتوسعه آن ازقبیل انهدام کلی یاقسمی عما رت بیمه شده ویامصارف انتقال اموال تجا رتی داخل عمارت ازمحل حادثه حریق به محل امن دیگری وغیره مصارف تدابیر دیگری برای جلوگیری حریق باشدتعویض نماید.
ناگفته نماند تثبیت خساره وتادیه تعویض طبق ماده (911) اصولنامه تجارت بخش بیمه صورت می گیرد.
مادۀ 1661:
بـــيمه کننده بــه تعــــويض خساره عايده از اثر حريق مکلف ميباشد، گرچه حريق از شی بيمه شده نشأت کرده باشد.
مثلاً:
عمارت وسرای بیمه شده ازاثر شارتی برق عمارت بدون دخالت صاحب عمارت بیمه شده حریق گردد، چون شارتی برق یک نوع حادثه برای حریق عمارت می باشد ، بنا ءً بیمه کننده (شرکت بیمه ) به تعویض خساره وارده وعایده ازاثر حریق مذکور مکلف می باشد.
مادۀ 1662:
بيـمه کننده از اضرار ناشی از قصور غـير عمدی بيمه شونده و همچنان از اضراريکه ناشی از آفات سماوی باشد، مسوول پنداشته ميشود. اما اضراريکه به اثر فعل عمدی يا غش بـيـمه شـونده براشيای بيمه شده عايد گردد بيمه کننده مسوول آن نميباشد. گرچـه به خلاف آن موافقه شده باشد.
مثلاً :
عمارت وسرای بیمه شده ازاثر بی احتیاطی وقصورتغیر عمدی بیمه شونده ازقبیل شارتی برق وآتش بخاری مربوط اتاق سرای حریق وخساره مند شودوهمچنان سرای بیمه شده از اضرار ازآفات سماوی (صاعقه وغیره ) حریق وخساره مندگردد، بیمه کننده (شرکت بیمه )مسؤول آن پنداشته میشود ومکلف است خساره وارده رامطابق بیمه نامه (پالیسی بیمه ) برای بیمه شونده بپردازد، امااضراریکه به اثر فعل عمدی وخیانت بیمه شونده براشیای بیمه شده عاید گردد، مثلاً بیمه شونده عمداً طور خیانت سرای وعمارت بیمه شده راحریق نماید ومقصد آن حاصل کردن خساره وارده از بیمه کننده باشد دراین صورت بیمه کننده (شرکت بیمه ) مسؤول نبوده وبیمه شونده محروم ازخساره وارده شناخته میشودگرچه درحین انعقادبیمه حریق موافقه شده با شد که حریق خوا ه از اثر حوادث طبعی بوده و یاازفعل عمدی بیمه شونده باشد مسؤول آن بیمه کننده می با شد. زیراچنین موافقه وشرط که غیرمنا سب بوده وضرر برای بیمه کننده وفایده برای بیمه شونده می با شد قانوناً مدار اعتبار نیست وباطل شمرده میشود چنا نچه آمده است« من استعجل الشی قبل آوانه عوقب بحرمانه – الوسیط فی شرح القانون المدنی » شخصیکه به اکتساب حق قبل ازموعدش مبادرت ورزد بحرمان ازآن محکوم می گردد.(ماده 4 قانون مدنی افغانستان).
مادۀ 1663:
اضراريکه سبب آن اشخاصی باشد که بيمه شونده مسوول آنها شمرده شود، قصور آنها به هر نوع که باشد، بيمه کننده مسوول آن دانسته ميشود.
مثلاً:
موضوع بیمه یک باب سرای تجارتی بوده باشد وراجع به اداره سرای مذکور یک عده اشخاص بحیث اجیر ازطرف صاحب سرای مذکور استخدام شده باشند صاحب سرای بیمه شده طبق قانون کارگر واجیران مسؤول سلامتی ومراقبت کارخوب اشخاص استخدام شده شناخته میشودباوصف آن ازاثر بی احتیاطی وقصور کا رگر وا جیران سرای مذکور طعمه حریق گردیده وخساره مندگردد، این حادثه مذکور قصورعمدی صاحب سرای بیمه شده محسوب نگردیده وبحیث یک حادثه حریق که خساره را بار آورده مسؤول آن بیمه کننده دا نسته میشود ومکلف به پرداخت خساره وارده به صاحب سرای بیمه شده می با شد.
مادۀ 1664:
(1) هـــرگــــاه شـــی بيمه شده تحت رهــــن حيازی يـــا رهن بيمه وی يا ساير بيمه های عينی باشد، اين حقوق به مقتضای عقد بيمه به تعويض که مديون مستحق آن است، انتـقال می يابد.
(2) در صورتيکه اين حقوق ثبت گردد يا به اطلاع بيـمه کننده رسانيده شـود، گرچه تـوسـط مـکتوب ثبت شـده باشد، بيمه کننده نميتوانـد آنچه در ذمه اش ثابت است، بـدون رضـايت داينيـن به بيمه شونده بدهد.
مثلاً:
احمد یک باب سرای ملکیت خودراهمرای شرکت بیمه درضدحریق مطابق بیمه نامه (پا لیسی بیمه ) ، بیمه نماید، بعداً سرای بیمه شده را درمقابل دین محمودداین مطابق ماده (1770) ویاماده (1832) رهن حیازی (تأمینی) ویارهن رسمی برای محمود مذکور بدهد رهنهای مذکور بعد ازطی مراحل قانونی عندالمحکمه ثبت گردد، سپس موضوع ذریعه مکتوب رسمی به اطلاع شرکت بیمه رسا نیده شود، بعداً سرای بیمه شده حریق و خساره مند گردد ودرخساره وارده سرای مذکور به مقتضای عقد بیمه احمدصاحب سرای مستحق میشود،اما این تعویض استحقاق به داین انتقال می نماید زیراحقوق دائنین قبل ازحدوث حریق باثر رهن های مذکور به حقوق تعویض خساره سرای مذکور تعلق گرفته است ، بناءً شرکت بیمه نمی تواندآنچه ازخساره وارده در ذمه اش ثابت است بدون رضا ئیت دائنین به بیمه شونده بدهد.
(3) در حـاليکه اشيای بيمه شده تحت حجز قرار گرفته يا تحت نگهبانی گذاشته شود، بيمه کننده بعد از آنکه موضوع به وی ابلاغ گردد، نميتواند چيزيرا که در ذمه او لازم گرديده به بيمه شونده بدهد.
توضیح:
مثلا احمد یک سرای خودراهمرای شرکت بیمه بضد حریق قرار بیمه نامه ،بیمه نماید، بعداً سرای مذکور باثر تقاضای دائنین که بالای احمد مدیون دین دا شته باثر قرار قضائی محکمه ذیصلاح تحت حجز گرفته شود واحمد مدیون ممنوع التصرف درسرای مذکور اعلان گردد،ویاا ینکه سرای مذکورتحت دعوی متداعین درمحکمه قرارگرفته به محکمه ذیصلاح مطابق حکم موا د(1634) ،(1635) و(1636) این قانون سرای مذکور راتحت نگهبانی واداره الی زمان حل نزاع بشخص ثالث دیگری سپرده باشد که سرای مذکور راباعایدات آن به شخصیکه حق وی ازآن شی باثبات میرسد اعاده نما ید، وموضوع به بیمه کننده (شرکت بیمه ) ابلاغ گردد.
ازا ینکه درهردوصورت مذکور حقوق دا ئنین ویا مدعی که حق وی عندالمحکمه در سرای مذکور باثبات میرسد تعلق گرفته است ، بنا ءً بیمه کننده نمیتواند چیزیراکه ازبابت خساره حریق سرای بیمه شده درذمه اولازم گردیده به بیمه شونده بدهد، زیرا حقوق دائنین ومدعی که حق اودر سرای مذکور درمحکمه ثابت شده مقدم است که خساره مذکور به بیمه شونده پرداخته شود.
نوت:
چنا نچه راجع به توضیح بند(1،2 و3) ماده (1664) ا ین قانون در صفحه (1567-1567 و1568) ا لوسیط فی شرح القانون المدنی تحت مواد(784 ،785 ،786 و787) مطالب مشرح موجود است ، عندالضرورت بآن مراجعه وقناعت مفیده بدست آمده می تواند.