- Version
- داونلود کنید 31
- اندازه فايل 97.50 KB
- تعداد فايل 1
- د جوړيدو نيټه فبروري 14, 2020
- وروستى آپډيټ فبروري 14, 2020
بیماری های زنبور عسل
مقدمه:
قبل از این که در مورد بیماری های زنبور عسل بپردازیم نخست از همه اهمیت زنبور عسل را بدانیم. اگر زنبور عسل نابود شود طبیعت از انواع میوه جات خالی میشوند. زنبور عسل در گرد افشانی رول مهمی را بازی می کند علاوه بر گرده افشانی از محصولات آن در تغذیه ، صنعت دوا سازی و غیره استفاده میشوند. ولی در کشور عزیز ما افغانستان از اثر جنگ های پی در پی و بیماری های مختلف، زنبور عسل تعداد از بین رفته و تعداد دیگر فرار کرده و بشکل وحشی در جنگل ها و همچنان در دیوار ها در بین سوراخ ها جا گزین شدند و مردم از این هدیه های ارزنده و پر ارزش بی بهره مانده است.
اگر دولت با زنبور داران همکاری نمایند و جلو این بدبختی را بگیرد زنبور عسل در اقتصاد کشور کمک می کند، در غیر آنصورت زنبور داران از این کار دست کشیده و در اقتصاد کشور صدمه وارد می کند. بناً یک زنبور دار با همکاری دولت بتواند فارم زنبور داری را ایجاد نموده و توسط متخصصین زراعت جلو بیماری را گرفته آنها را معالجه و خانهای زنبور عسل را روزانه پاک و ضد عفونی نمایند و همچنان از وسایل تعقیم شده کار بگیرند.
بیماری لوک امریکایی(American Foulbrood):
لوک امریکایی یک بیماری باکتریایی است که فقط نوزادان زنبور عسل را مصاب مینماید و سبب مرگ آنها میشود. این مرض یکی از خطرناکترین امراض نوزادان زنبور عسل است که در سراسر دنیا گسترش دارد. این بیماری ، برای زنبورداران به عنوان یک بیماری بدون علاج شناخته شده است. عامل لوک امریکایی باسیل لار و سفید است. چون این باسیل در شرایط نا مساعد محیط مدت زیادی زنده نمی ماند ، پس از تلف شدن ُ لاروا زنبور عسل، این باسیل بصورت هاک غیر فعال در میآید و سالیان طولانی به حالت مقاومت باقی می ماند. هاک های این باسیل برای نوزادان بیماری زا بوده ولی نوزادان بالغ در برابر آن مصونیت دارند.
مشکلات مبارزه با بیماری لوک امریکایی:
مشکل اول: در اثر این بیماری لاروا بصورت توده ای لزجی چسپنده در حجره خود را خود باقی مانده می ماند که این زنبوران در آوردن و انتقال لاروای مرده به بیرون و از کندو و مشکل است.
مشکل دوم: باسیل عامل این بیماری تحت شرایط نا مساعد بشکل هاگ غیر فعال در می آید که ممکن است تا پیش از 40 سال در محیط بماند و به محض مساعد شدن شرایط ، دو باره فعالیت خود را آغاز کند. بسیار اتفاق افتاده است که پس از انهدام کالونی این بیماری و انبار کردن وسایل زنبور داری ، پیش از گذشت 20 سال یا بیشتر در اثر استفاده مجدد از وسایل آلوده قبلی ، بیماری دو باره ظاهر شده است.(5)
علایم بیماری لوگ امریکایی:
در اثر این بیماری ، معمولاً نوزادان در مراحل پایانی لاروای یا استلای(Hag) مرحله شفیره گی می پرند. لاروا های مرده در ته حجره بوده و می توان زبان زنبور را که بشکل رشته ای عمودی به چند چپره است ، مشاهده کرد. با تلاشی شدن بدن لاروا ها تغییراتی در سطح بسته شده سلولها بوجود میاید که باعث ایجاد تفاوت و حجره های سالم میشود. معمولا سطح حجره های سالم، محدب و گنبدی شکل است ، در حالیکه سطح حجره های آلوده کمی فرورفته گی دارد و رنگ آن تیز تیره تر است. در این حالت زنبوران کارگران برای سرکشی و اطلاع از حال نوزادان ابتدایی در سطح این گونه حجره ایجاد کرده و سپس آنها را رها میکنیم. بنابراین یکی دیگر از علایم بیماری که از یک نظر به سطح ( شان) قابل مشاهده است ، حجره های نیمه بازی است که بطور پراگنده در سطح شان وجود دارند.
پس از گذشت یک ماه لاروا یا شفیره مرده درون حجره به صورت پوسته ای سیاه و خشک به دیوار سلول می چسپد، اما قبل از این زمان و هنگامی که زنگ لاوا هنوز قهوه ای یا تیره است ، اگر گوگرد و چوب را به درون سلول فرو برده و بهم بزنیم ، بقایای بدن لاروا که لزج و چسپناک است با در آوردن گوگرد چوب به آن چسپیده و به اندازه چند سانتی متر کش می آید.
معمولاً لاروا پس از بسته شدن حجره اش یا در پوش دومی می پرد. در این مورد ، پس از 6 ماه که در پوش بصورت فرورفته و سوراخ شده در آمد، شخصی متوجه این بیماری خواهد شد.
معمولاً ملکه در سطح های آلوده بصورت یکنواخت و یکدست تخم ریزی نمیکند ، زیرا این گونه شان ها حاوی سلولهای است که در آنها لاروای آلوده یا مرده وجود دارند.
طرق سرایت مرض:
عامل بیماری بصورت اسپور توسط زنبور دار و خود زنبوران پخش می شود، زیرا زنبوردارانی که شان های پر از نوزاد یا عسل را بدون باز رسی کالونی حمل کرده یا یک کالونی را بدون باز دید کردن به دو کالونی تقسیم می کنند مسؤول پخش و گسترش بیماری در سراسر زنبورستان میشوند.
زنبوران نیز ممکن است اسپورهای باکتریایی را بطور خارجی روی بدن خود ویا بطور داخلی همرا با عسل در کیسه عسل خود حمل کنند. معمولاً زنبوران به خصوص نرها از یک کالونی به کالونی دیگر رفته و سبب پخش بیماری میشوند . جمعیت کندوی مبتلا به مرور زمان کم و ممکن است در معرض غارت کندوی های قوی قرار گیرند که در این صورت بیماری به این کندو ها نیز سرایت میکند و به همان ترتیب که زنبوران بتوانند بطور خارجی و روی بدن خود اسپور بیماری را پخش کنند، زنبوران و زنبور داران نیز بوسیله دستکش و سایر و سایل خود قادر اند سبب پخش این بیماری شوند. به همین علت است که استفاده از دستکش در زنبورستان توصیه نمی شود.
خرید وسایل دست دوم زنبور داری مثل کندو، شان آلوده و نیز خرید ملکه و زنبور از منابع نا مطمئن ، ممکن است سبب شیوع این بیماری شود برای وقایه از شیوع این بیماری یا هر بیماری دیگر باید کالونی زا قوی و پر جمعیت نگهداشت. توصیه میشود که به کندوها رنگ های مختلف زده شود تا زنبوران با دیدن رنگ مخصوص کندوی خود ، به خصوص در شرایط نا مساعد هوا، سرگرم نشوند و کندوی خود را حتی پیدا کنند . همچنان وجود یک درخت یا هر چیز دیگر در زنبورستان ، در جمعیت به زنبورستان کمک می کند و گم شدن زنبورها و رفتن آنها از یک کالونی به کالونی دیگر کاهش می یابد.
تداوی:
بهترین و موثرترین راه مبارزه با لوک امریکایی ، کشتن تمام کالونی های آلوده و ضد عفونی افراد و آلات و کندوی های مربوط با حرارت شعله افگن است.
در حقیقت این کار باید در سطح کشور بصورت یک قانون به مورد اجرا گذاشته شود که یک برنامه خوب و منظم بازپرسی از بیماری به مورد اجرأ در آید.
البته باید توجه داشت که قاب های کندوی آلوده ممکن است حاوی باسیل لوک امریکایی باشد. بنابراین پس از تشخیص بیماری در زنبورستان عملیات زیر سریعاً به اجرا در آید.
- قبل از هر کار ، باید از غارت زنبوران جلوگیری گردد.
- کلیه محتویات کندو از قبیل زنبور ها ، قاب های حاوی نوزاد، شان های عسل ، گونی ، در پوشش داخلی کندو و غیره را باید سوزانید. برای این کار ابتدا باید زنبوران داخل کندو را بکشیم. لذا تمام منافذ کندو را می بندیم و پس مقدار بنزین پس در کندو می ریزیم. ظرف چند دقیقه بخار بنزین یکسه زنبورها را می کشود.
- بدنه کندو ، در پوش کندو و غیره را با استفاده از حرارت شعله افگن ضد عفونی می کنیم. و سایل مثل جداگر ملکه (دوری) برس نرم، ظرف غذا خوری تظایر آنها را نمیتوان با شعله افگن حرارت دار،بلکه باید استفاده از آب گرم و صابون آنها را شست و با یک ماده ضد عفونی کننده موثر، آنها را از آلوده گی عاری کرد.
- چنانچه بیماری در منطقه شایع باشد و کندوهای ما نیز قوی باشند ، میتوان از سولفاتیازول یا انتی بیوتیک های مثل Terramycin و Streptomycin استفاده کرد.البته این دوا ها فقط باکتریا ها را از بین برده و تأثیر بالای اسپرم آنها ندارد.علاوه بر آن ممکن است دوا در عسل ذخیره شده و پس از مصرف عسل ، خطرات جانبی برای انسان به دنبال داشته باشد.بنابراین در مواقع که از دوا برای وقایه استفاده میشود ، باید سعی شود این کار در خزان و پس از استخراج عسل یا در بهار و قبل از شروع جریان شهد در طبیعت صورت گیرد.مقدار مصرف سولفاتیازول به حسب ضعیف یا قوی بودن کالونی به نسبت نیم تا یک گرام بدر چهار لیتر شربت است . غلظت شربت در بهار باید 1:1 یک قسمت شکر+یک قسمت آب و در خزان 1:2( دو قسمت شکر+یک قسمت آب باشد.(1)
بیماری لوک اروپایی
بیشتر زنبور داران ،بیماری لوک اروپایی را چندان جدی نمی گیرند. این بیماری نیز بطور کامل شناخته نشده هر چند قبل از بیماری لوک ارپایی توصیف های در باره آن نشده است . لوک اروپایی یک مرض فصلی است ، در برخی مواقع شدید تر میشود مثلاً کالونی های که برای کمک به گرده افشانی نگهداری میشوند به این بیماری حساستر هستند.
در سال 1771 این بیماری توصیف شد و در آن موقع اعتقاد بر این بود که ناشی از ( تغذیه نامناسب لاروها) است. اما در سال 1885 دوتن از محققان با جدا سازی و کشت باسیلوس آلویی که از آن پس به عنوان عامل بیماری لوک نیز قبول کردند.
طرز انتشار:
بیماری لوک اروپایی در هر قاره که پرورش زنبوران عسل رایج است یافت می شوند. در برخی از ایالت های امریکا این بیماری بصورت همه گیر دیده شده است.
سبب شناسی:
بیماری لوک اروپایی تنها به لاروای جوان حمله می کند و عمدتاً تا زمانی پیدایش این بیماری از اوسط تا اواخر فصل بهار است، و این زمانی است که کالونی بیشترین فعالیت را برای افزایش جمعیت دارند. به علت اینکه کالونی بیماری از افزایش طبیعی جمعیت خود باز میماند نخواهد توانست برای زنبورداران عسل اضافی فراهم آورند. بیماری لوک اروپایی در برخی از کالونی ها در فصل خزان اما نه به گسترده گی فصل بهار دیده می شوند.
لاروهائی آلوده بر بیماری لوک اروپایی میکروفلورای گوناگون دارند که مشتمل است بر: استرپتوکوکوس پلوتون، باسیلوس آلویی ، اکروموبکتر(باکتریوم) ائوریدید، و باسیلوس لاتروسپوروس اما اکروموباکتر یکی از عوامل میکروبی بیماری لوک اروپایی گاهی در لاروای های ظاهراً سالم نیز یافت می شوند. باکتریا مانند باسلیوس آیویی و باسیلوس لاتروسپوروس به احتمال زیاد سپروفایت هستند و نقشی در چرخه عفونی ندارند. در سال 1962 بیماری زایی برخی از این عوامل آزمایش شد و نتیجه آن بود که اکروموباکتر ائوریدیس تنها هنگامی بیماری زایی را بروز میدهد که با Streptococcus pluton همرا باشد. و بالاخره استرپتو کوکوس فعالیت اش تا حدود بیماری زا بودن را نشان داد اما بطور کلی بعد از آن که به زنبوران استرپتوکوکوس پلوتون خورانیده شده تعداد نوزادان که از کندو بیرون انداخته شدند بیش از زمانی بود که به زنبوران Streptococcus facalis داده شده بود. این محقق به این نتیجه رسید که استرپتوکوکوس پلوتون عامل بیماری لوک اروپایی است.(6)
تداوی:
اگر آلوده گی به بیماری لوک اروپایی ناچیز باشد معمولاً تداوی لازم ندارد ، زیرا بیشتر کالونی ها میتوانند بدون هیچ نوع یاری گرفتن بر حالات ضعیف بیماری غلبه کند. جریان متداوم و کافی شهد، گاهی به حذف بیماری می انجامد. اما مرض در مراحل که جمعیت کندو به طور فاحش کاهش می یابد بسیار خطرناک خواهد بود. در چنین مواقع، کالونی نمی تواند به اندازه کافی ذخیره غذایی را برای گذاریدن زمستان فراهم آورد در نتیجه احتمال از بین رفتن آن وجود دارد.
در نژاد های مختلف زنبور نسبت به بیماری لوک اروپایی حساسیت های متفاوتی دیده می شود، اما هیچ نژادی در برابر این بیماری معافیت نیست. تجدید ملکه به عنوان یک راه حل پیشنهاد شده است. ولی موفقیت این روش تا حدودی به توانایی ملک بارور و نیرومند مربوط می شوند، در کنار این موضوع وقفه ای که در چرخه تولید مثل پدیدار می شود و به زنبوران این فرصت را خواهد داد تا لاروای های بیمار را بیرون اندازند و خانه ها را پاک نمایند، خود موضوع مهمی را در روش بشمار میرود.
شماری از دواهای کیمیاوی بطور موفقیت آمیز برای جلوگیری و کنترول بیماری لوک اروپایی بکار برده میشود. امروز انتی بیوتیکی که بیش از همه مصرف می شوند اکسی تتراسیکلین است. فارمول های مختلفی از این انتی بیوتیک برای مصرف در اختیار است ، مثلاً اکسی تتراسیکلین را هم بصورت گرد و هم مخلوط با شربت قند می توان به زنبوران داد.(4)
امراض فنگسی
عامل مرض فنگسی است که بنام Ascosphaeraapis یاد میشود. این مرض چوچه های زنبوران عسل را در حجرات سر بسته از بین میبرد. از اثر این مرض لاروا از بین میرود و رنگ تباشیری را بخود می گیرد. لاروای که از اثر مرض مرده باشند توسط زنبوران خدمت گار بیرون انداخته میشوند.
کنترول در صندوق های قوی کدام مشاهده نمیشود و همه حفظ الصحه مراعات گردد.(2)
نوزما:Nosma
بدترین و ناراحت ترین بیماری نقاط مرطوب است. در نقاط مرطوب نه تنها کندو ها بلکه زنبورستان ها را ضعیف و بی محصول کرده و در حالت شدت همه آنها را از بین میبرد. معمولاً در مناطق خشک وجود ندارد. نوزما بسیار مسری میباشد . فصل و شدت این مرض بیشتر در اویل بهار و اوخر زمستان یعنی فروردین و اردیبهشت ماه است. پس از اردیبهشت به تدریج از شدت آن کاسته میشود.
علایم:
زنبوران بیماری با پرهای لرزان جلو کندو و یا کمی دورتر افتاده و میمیرند. قبل از این حالت در ظاهر اثری از بیماری در آنها دیده نمیشود. وجود این بیماری مرگ و میر زنبوران را در داخل کندو زیاد میسازد. ضعف جمعیت در خزان یا اوایل بهار باید زنبوران را به بیماری نوزما مشکوک کند. جمعیت مبتلا شده بسرعت ضعیف میشود. نوزما یکی از خطرناکترین بیماری های زنبور عسل در مناطق مرطوب است. هر گاه جمعیت در خزان به این بیماری مبتلا گردد زمستان را به زحمت میتواند بگذراند، زیرا اغلب تمام زنبوران در همان زمستان تلف می گردند. اگر هم بتواند تا بهار دوام آورد قادر به تولید محصول نخواهد بود. جمعیت آلوده حتی در تابستان هم قوی نمیشود. در اطراف سوراخ پرواز جمعیت های بیمار لکه های زیاد بی زنگی دیده می شود که مدفوع خشک شده زنبوران مریضی است که حالت اسهالی از خود دفع کرده اند.
عامل:
عامل این مرض میکروبی است که به نام Nosema Apis در داخل سلولهای جدار روده های زنبور عسل رشد و تکثیر نموده و آنها را اسهال مبتلا میکند. این میکروب در سال 1907 م توسط Zander در آلمان کشف شد و آزمایش های میکروسکوپی مقدار زیادی اسپور در داخل سلولهای جدار روده زنبور دیده شده بود که در محیط مساعد تبدیل به میکروب نوزما می شود.
طرق انتقال:
نوزما یک بیماری مسری است که میکروب آن بوسیله آب و مدفوع زنبور عسل و یا غذاهای آلوده به اسپور نوزما و همچنین بوسیله زنبورهای نر که مجاز اند به هر کندو که مایل باشند داخل گردند به جمعیت های سالم انتقال می یابند. بدین طریق وجود یک کندوی بیمار میتواند تمام جمعیت های یک زنبورستان و حتی زنبورستان مجاور آن را نیز مبتلا کند. هوای نامساعد اوایل بهار یعنی باران های طویل المدت ماه حمل به تشدید و همگیرشدن بیماری و دادن تلفات زیادتر کمک می کند.
لاروا زنبور هرگز به این بیماری مبتلا نشده و فقط زمانی که تبدیل به یک زیبور کامل شد میتواند مبتلا به نوزما شود.
تشخیص:
الف- زیر میکروسکوپ: در صورت بیمار بودن زنبور مقدار زیادی اسپور در سلول های جدار روده های زنبور عسل دیده می شوند.
ب- بدون میکروسکوپ: با دو انگشت یک دست سینه زیبور را گرفته و با دو انگشت دیگر شکمش را بکشیم بطوریکه روده پیش از اثر کشیدن از بدن خارج گردد. رنگ قهوه ای یا کمی سرخ رنگ روده ها دلیل سلامتی بوده و رنگ سفید شیری آنها دلیل مبتلا بودنش میباشد.
ج- جمعیت های مبتلا معمولاً کم زنبور و ضعیف هستند. بنابراین این ضعف جمعیت در نقاط مرطوب باید مار فوراً به فکر وجود بیماری نوزما می اندازد.
د- وجود زنبور های که در نزدیکی سوراخ پرواز قادر به پرواز نیستند می توانند دلیل بر وجود این بیماری در کدو یا زنبورستان باشد.
هوای مساعد و گل فراوان مانع بزرگ بیمار شدن جمعیت ها است. مهاجرت دادن جمعیت ها به نقاط خوش آب و هوای پر گل ضمن بالا بردن مقدار محصول شانه های راه خوبی هم برای وقایه این بیماری و حتی خیلی از بیماری دیگر زنبور عسل است . همیشه وقایه خیلی ارزانتر از تداوی تمام میشود.
تداوی:
به محض مشکوک شدن به وجود بیماری نوزما دریک جمعیت یا در زنبورستان باید فوراً 10 عدد زنبور مرده را از نزدیکی کندوی مشکوک جمع آری کرده داخل یک قوطی گوگرد ریخته و به آزمایشگاه فرستاده تا در زیر میکروسکوپ وجود این بیماری تصدیق گردد.
برای تداوی به دو شکل عمل مینمایم:
- شروع به تغذیه جمعیت با عسل نموده و در داخل غذای آنها مقدار دوای تداوی کننده بر ضد این بیماری مثل Fumidil-B یا Noseamck میریزیم.
- در صورت که جمعیت هنوز قوی باشد، باید فوری از آن یک بچه گرفت و به این وسیله زنبور های جواد را از پیر جدا کرد.(4)
بیماری کیسه فرم نوزادان(Sacbrood یا Sacciforme
بیماری کسیه فرم نیز یکی از امراض نوزادان زنبور میباشد، لیکن خطر این بیماری خیلی کمتر از بیماری لوک میباشد. موضوع مهم در این بیماری این است که نباید آنرا با بیماری لوک امریکایی اشتباه کرد مع الوصف تشخیص این بیماری از آن جهت واجب است تا در مورد درمان دو چار خطا نگیرید. این بیماری در اکثر نقاط دیده شده است. باید گفت که در تمام نقاط که زنبور داری است مشاهده شده و ممکن است توأم با لوک امریکایی و اروپایی هم بروز نماید این مرض در تمام مواقعی که نوزادان پرورش میشود دیده شده و لی اکثراً در نیمه اول فصل زنبورداری بیشتر شایع شده و اغلب پس از شروع دوره عسل بزرگ از بین میرود، و بطور عمومی وقیکه 50 فیصد و یا بیشتر از نوزادان آلوده بودند بیماری قطع میشود، این بیماری کالونی را ضعیف کرده پس از محصول و در نتیجه درآمد زنبور دار کم میشود.
عامل مرض:
عامل بیماری یک ویروسی است که از بالا عبور مینماید . بیماری از دستگاه هضمی شروع شده و پس از آن نسوج اطراف دستگاه هاضمه دیده میشود.
علایم:
نشانه های این بیماری تقریباً در طول پیشروی بیماری نا منظم است . اولین نشانه های این است که زنبور بیمار ضعیف شده ، قدرت پرواز را از دست می دهد، زنبوران مریض در جلو کندو کشیده شده و یا اینکه توسط زنبوران سالم از داخل کندو خارج حمل می شوند. حرکت بیماران شبه زنبوران سرما زده بوده که کم کم آهسته تر شده تا مرگ فرا میرسد.
خون رنگ روشن قهو ه ای خود را از دست داده تبدیل به مایعی شبه شیر شده که دارای تعداد زیادی باکتریا می باشد. بیماران مرده بزودی فاسد می شوند، عضلات بیمار خمیری و بوی پوسیده گی تولید میکنند در مدت دو روز پس از مرگ اگر به مرده زنبور دست بزنید پا و آنتن و بال آن جدا شده پایین می افتد.
تداوی:
این مرض چون زیاد شدید نیست لذا در جستجو تداوی حقیقی برایش نیافتادند و چون رطوبت در بروز بیماری کمک می کند لذا باید از رطوبت اجتناب کرده و کندو را در جای خشک قرار دهیم.
بیماری Septicemie
سپتیسمی یعنی دخول میکروب در خون زنبوران بالغ میباشد. این بیماری به تازگی در چندین زنبورستان امریکا و سایر ممالک دیده شده و مشخصات آنرا تعیین کرده اند . ملکه و نرها مثل کارگر ها آلوده می شوند . این بیماری خیلی شدید و خطرناک نیست. گاگاهی تعداد از زنبوران از این بیماری از بین میروند. از بین رفتن زنبوران بقدری شدید نیست که جلب توجه کند ، تلفات کم زنبوران موقعی که به چشم میخورد که زنبوردار جستجو و رسیده گی نماید.
عامل بیماری:
عامل این نوع بیماری یک نوع باکتریا به نام Bacillus Apisepticus یاد میشود این میکروب در خون زنبوران آلوده پیدا شده است، لولید بیماری زایی آن کم میباشد. این بکتریا برای نشو نمو و انتشار احتیاج به رطوبت دارد ولی اگر در هوای خشک قرار گیرد زود از بین میرود.
این میکروب به صورت دسته جمعی در خاک مرطوب و آب اطراف کالونی های آلوده یافت میشود که بوسیله تماس زنبوران به این باکتریا آلوده شده و به سایر اطرافیان سرایت میکند. آلوده گی بوسیله خوردن میکروب تولید نمیشود بلکه وقتی لوله ای تنفسی زنبوران مجاور آب آلوده به بکتریا قرار گیرد بیمار میشود.
تداوی:
وقتیکه اولین بار این بیماری تلفات زیادی دیده شد نه عامل بیماری و نه مفهوم آن برای کسی آشکار نبود و در آن موقع آنرا با بیماری نوزما اشتباه میگیرند. وقتیکه عامل اصلی پیدا شد و فهمیدند که انگل مخصوص است . آزمایشات زیادی برای کنترول این بیماری شروع شد و انواع داواهای مورد آزمایش قرار گرفت . در سال 1927 م یک زنبور دار انگلیسی نوعی تداوی را شروع و به اسم خود او هم مشهور شد که بنام Frow یاد میشود که همین معالجه در اروپا عمومیت پیدا کرد.
روغن سافرول (Safrol) یک قسمت.
نیتروبنزین دو قسمت.
بنزین دو قسمت.
مخلوط از مواد فوق را روی پنبه کهنه ریخته و در بالای قاب های کندو زیر در زیر میگذارند. نسبت به گرمی و سردی هوا از 40 – 60 قطره استعمال میشود. انگل بیماری زا و زنبور هر دو میمیرند بقیه زنبوران سالم باقی میمانند.
بعضی از اروپائیان نیتروبنزین را به تنهایی برای علاج کافی میدانند.
عامل این بیماری شبه عامل گال میباشد. این پرازیت از خون زنبوران یعنی از جدار تنفسی میزبان خود تغذیه میکند. ماده این کرم در داخل سیستم تنفسی تخمگذاری کرده و کرم جوان هم همانجا ادامه حیات میدهد. یک ماده بارور شده کافی است که پیش از تخمگذاری بیماری را تولید نماید. زیرا به زودی لوله تنفسی از این انگل پر میشود این پرازیت و این بیماری با هیچ پرازیت دیگر اشتباه نمی شود ، زیرا هیچ انگل دیگری این نوع بیماری تولید نمی نماید. انگل دیگری بنام Acarpis externis روی زنبور عسل پیدا میشود ولی هیچ وقت داخل لوله تنفسی زنبور نمی گردد.
بیماری بوسیله کارگران و غارت گران از کندوی بیمار به کندوی سالم سرایت میکند.
علایم بیماری:
اگر تعداد پرازیت در بدن زنبور زیاد نباشد آسیب بیماری جلب نظر نمی کند و چون منظماً انگل تولید مثل می کند بزودی لوله تنفسی پر از طفیلی می گردد. بیماران که زیاد آلوده نیستند به فعالیت خود ادامه میدهند و در این موقع مشکل است که با آلوده گی مظنون شد ولی وقتیکه تعداد انگل زیاد شد تنفسی برای بیماران مشکل شده زنبوران قدرت پرواز را از دست داده و به زودی می میرند. ولی رنگ لوله تنفسی بیماران دارای لکه های کم و بیش کوچک و بزرگ به رنگ سیاه دیده میشود.حجرات را پاک کرده ادامه آلوده گی را متوقف نمایند. تجدید ملکه قوی آسیایی بجای ملکه پیشین در زود تر از بین بردن بیماری کمک موثری مینمایند.
بیماری Acarien
این بیماری که در سابق آنرا Isle of wight disease مینامند و در بعضی از ممالک اروپا شایع بود. ولی در شمال امریکا یافت نمی شود. زنبوران بالغ در هر سنین
مبتلا مشوند و تقریباً تمام نژادهای زنبوران به این بیماری حساس میباشند.
قانون منع ورود زنبوران مبتلا با این بیماری در 1922 از کنگره امریکا گذشت زیرا این بیماری در اروپا در دوره جنگ اول تلفات زیادی به زنبوران وارد کرد و تقریباً تمام اروپا با این بیماری آلوده بوده وقتیکه یک کالونی به این بیماری آلوده شود، بیماری به سایر زنبوران سرایت کرده و تا اجتماع زنبوران از بین نرود بیماری ادامه دارد .
عامل مرض:
این بیماری بوسیله انگلی که بنام Acarapis نامیده می شود تولید میگیردد. این پرازیت وارد حلقه زوج لوله تنفسی زنبوران گشته تمام دوره زنده گی خود را داخل لوله در بسته روی سلول یک یا دو سوراخ کوچک دیده میشود. برخلاف لوک امریکایی سر لاروا مرده را از سوراخ ها داخل موم های سر حجره ها میشود دید. مرگ تقریباً همیشه پس از بسته شدن درب سلول و تندید پیله و حرکات تبدیلی به شفیره وقتیکه لاروا بطرف پایین سلول پهن میشود اتفاق می افتند. با این طریق علایم بیماری کیسه فرم کاملاً منظم و بسته میباشد به استثنای وقتیکه بیماری خیلی شدید است در این صورت کرم ها در سن جوانتر می میمیرند. رنگ لاروا های مرده پس از شیوع بیماری از سفید مروارید به زرد قهوه ای تبدیل گشته سپس رنگ آن کم کم به سیاهی متمایل میشود تغیر رنگ از سر و ثلث جلوی بدن شروع شده چنانچه در بالا گفته شد به تناسب که خشک میشود به کف سلول می افتد و منظماً تغیر رنگ داده تا سیاه شود. نسوج داخلی کرم تجربه شده تبدیل به مایع دانه دار و شبه مشکی آبدار میشود و به همین دلیل است که این بیماری را بیماری کیسه ای یا مشکی نامیده اند.
تداوی و وقایه:
اکثراً این بیماری خودی بخود پس از شروع دوره عسل بزرگ از بین میرود. کالونی های قوی و خوب نگهداری زنبور دار از زنبوردارانش عوامل مهمی است که در مقابل بیماری مقاومت کرده و به لیاقت کندویی ادامه میدهند
بیماری آمیبی
این بیماری اولین بار در سال 1916 م در اروپا دیده شد ( ولی عامل مولد آن تا سال 1926 نا معلوم بود) در سال 1917 Prell امریکایی در کندو عامل بیماری را از زنبوران یکه درعین حال به بیماری نوزموز مبتلا بودند پیدا کرد و این فکر پیش آمده بود که شاید رابطه بین بیماری نوزموز و آمیبی وجود داشته باشد لیکن وقتیکه در سال 1927 Prell در امریکا وجود این بیماری را ثابت کرده معلوم شده که اسپرنوزموز وجود نداشته و یک بیماری مستقل میباشد.
این بیماری در امریکا زیاد اهمیت ندارد . خسارات ار این بیماری گاهی بقدر کم است که قابل اهمیت نیست در اروپا این بیماری زیاد و جود داشته بویژه وقتیکه با بیماری نوزموز همرا باشد.
عامل بیماری:
چنانچه از نام مرض پیداست عامل مرض یک نوع پرازیت یک سلولی است که بنام Vahlkapmfia Mellificae یاد میشود. در نقاط که این بیماری شیوع پیدا کند لوله های مالپیقی مورد هجوم سخت این آمیب قرار میگیرند. چون این بیماری زیاد خسارات نمی زند زحمت زیادی برای درمان بیماری وجود ندارد تا معالجه برای آن پیدا نمایند لیکن نظافت آب آشامیدنی زنبوران بنظر می آید که در آلوده گی جلوگیری نمایند.(2)
بیماری فلج زنبور عسل
بیماری فلج ( Paralysie) بیماری Maldemai و یا Constipation همه یک بیماری است که با نشانه های مختلف در ممالک زنبور عسل خیز نامیده میشود.
در امریکا و سایر ممالک به بیش از یک بیماری زنبور عسل اطلاق میشود و هنوز هم بخوبی معلوم نشده چند نوع فلج ممکن است دامنگیر زنبوران عسل شود . در شکل عادی بنظر می آید که در هوای گرم شدت آن از هوای سرد بیشتر است و در نقاط که این بیماری شاعی میشود نه تنها به زنبور بلکه از راه نقصان عسل و موم هم خسارات می زند .ولی بعضی مواقع هم در یک یا دو کندو بروز کرده و به بخودی خود از بین میرود.
تمام سه نوع زنبوران داخل کندو ممکن است آلوده شوند آلوده گی کارگران از همه مهمتر است وقتی که تعداد کمی به بیماری مبتلا شدند در تولید عسل نقصان حاصل نیمی شود.
عامل بیماری :
مدت ها بود که عامل بیماری زا نا مشکوک بود عده ثابت کردند که این بیماری از بیماران ویا تازه مردگان به زنبوران سالم قابل سرایت بوده است یعنی عفونی میباشد لیکن هیچ یک از میکروب ها که در بدن بیماران و یا مرده گان دیده شد عامل بیماری زا نبودند. در انگلستان هم راجع به این موضوع مطالعات زیادی انجام شده و ثابت گردید که فقط یکی از انواع فلج زنبوران کمی مسری است نه تمام شان و عامل این نوع بیماری مسری اولتر ویروسی است مثل سایر اولتر ویروس ینکه با میکروسکوپ دیده نشده و در صافی هم عبور می نمایند. این عامل لیاقت بیمار کردن زنبوران سالم را داشته و تمام علایم تیپ بیماری را تولید می کند. (7)
علایم بیماری:
در اوایل آلوده گی تشخیص زنبوران بیمار از سایر زنبوران مشکل است. موقعی که بیماران مشخص میشوند که زنبوران آنها را با کشیدن ویا راندن بطریقه ناروایی از کندو بیرون میریزند. زنبوران بیمار مقاومت نکرده و از خود دفاع نمی نمایند. تعداد از بیماران ممکن است در یک گوشه کندو جمع شوند. جمعی بوسیله سالم ها بیرون ریخته شده و به آرامی میمیرند یا در یک حالت ضعیف زیاد چند روزی باقی مانده و قبل از مرگ تمام موهای بدن شان را از دست میدهند. بعضی از بیماران درمان شده مشغول انجام وظیفه شده و بطور طبیعی کار شانرا از سر میگیرند دلیل این موضوع هنوز بطور کلی معلوم نشده است. شکم بیماران ممکن است گاز تولید کرده ویا چرک بخورد ولی اندازه طبیعی آن تغیر نکرده است . ریزش کم و بیش موها ، سیاهی براقی و چرب به نظر آمدن شکم و سینه و تورم اتفاق آنهایی علایم اصلی است که زنبور داران کار کشته از این بیماری اطلاع دارند. وقتیکه زنبوران مریض بویژه آنهایی که در بالا قاب ها تخمدان جمع شده و بی حرکت مانده اند تحریک کنید گاهی شروع به لرزیدن مینمایند.
تداوی:
تداوی ثابتی توصیه نمیشود . اکثر نژادهای زنبوران به استثنای بعضی در مقابل این بیماری حساس اند ولی گاهی در زنبوران یک نژاد بیمار شدید تر و در کالونی های دیگر از همین نژاد بیماری ضعیف تر است این موضوع نشان میدهد که حتی در یک نژاد در تغیرات مختلف مقاومت متفاوت است و به این موضوع یک راه درمان پیش پای مان می گذارند و آن است که از این مقاومت های انفرادی استفاده نمایم با این طریق که ملکه تمام کالونی آلوده را با ملکه جوان و قوی تری از کندوهای دیگر از کندو ستانی که تا حال این بیماری از آنجای شایع نشده ا ست انتخاب نمایم.
تقویت کردن کالونی های ضعیف بوسیله تعویض محل کندوستان یا جای صحی بهتر کمک به از بین بردن بیماری مینمایند. زیرا زنبوران سالم و قوی بیماران را بیرون ریخته بزودی دارای کالونی سالم و قوی خواهند شد.
بیماری اسهال(Dysenterie):
در حالت طبیعی زنبوران هیچ وقت در کندوی و تخلیه انجام نمی دهند در طول زمستان خروج از کندو غیر ممکن بوده مدفوع در امعاء جمع میشوند، وقیتکه غذایی زنبوران در زمستان از عسل و یا شکر خیلی خالص درست شده باشد مواد ما زاده هضم تقریباً چیزی نبوده و باقی ماندن آن در امعاء زنبوران تولید نا راحتی نمی نمایند. در صورت که عکس یعنی وقتیکه زنبوران عموماً با ملاس شیره ویا شکر نا خالص تغذیه شوند این بیماری بروز می کند. مخصوصاً وقتیکه زمستان طولانی بوده و ناخالص غذا ها هم زیا د باشد کندو کادر ها و حتی خود زنبوران به مواد سیاه و کش دار دفع شده از زنبوران بیمار در داخل کندو آلوده شده و بوی متعفّن خارج شده خطر از بین رفتن کالونی را تحدید می کند.کمی هوای وجود رطوبت زمینه برای آلوده گی به این بیماری فراهم میکند عسل های شبنمی و عسلک هم که دارای دکسترین زیاد هستند تولید اسهال می کنند. اسهال موقعی تولید میشوند که شرایط لازم با هم جمع شوند و اغلب در خزان و بیشتر از اواخر زمستان تولید می شود.
بیماری درمان نداشته ولی احتیاطات وقایه وی یعنی جلوگیری از تغذیه بد و ناخالص و تهویه خشک برای نگهداشتن داخل کندو و اگر لازم باشد تغذیه مصنوعی شوند.(3)